قرآن و روابط دختر و پسر( پیرامون دوست دختر داشتن پسران ؛ و دوست پسر داشتن دختران )
شرط روابط دختر و پسر چیست؟ جواب: باحفظ حیاو متانت
وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ كَبیرٌ (23قصص) (حضرت موسی علیه السلام ) و هنگامى كه به (چاه) آب مدین رسید، گروهى از مردم را در آنجا دید كه چهارپایان خود را سیراب مىكنند؛ و در كنار آنان دو زن را دید كه مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیك نمىشوند؛ موسى) به آن دو گفت: «كار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمىدهید؟!)» گفتند: «ما آنها را آب نمىدهیم تا چوپانها همگى خارج شوند؛ و پدر ما پیرمرد كهنسالى است (و قادر بر این كارها نیست.)!»
روابط دختر و پسر: نباید با هم قاطى باشند. در قرآن داریم: حضرت موسى (ع) تحت تعقیب یاران فرعون بود. موسى (ع) هم در دستگاه عامل نفوذى داشت. آمد و به او گفت: «وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدینَهِ یَسْعى قالَ یا مُوسى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِكَ لِیَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّى لَكَ مِنَ النَّاصِحینَ» قصص/ 20 گفت: مردان فرعون مىخواهند تو را به قتل برسانند. حضرت موسى (ع) هم فرار كرد، در راه عدهاى چوپان را دید كه گوسفندانشان را آب مىدادند و دو دختر هم كنار ایستادهاند. به آنها گفت: «ما خَطْبُكُما» اینجا چه مىكنید؟ گفتند: «قالَتا لا نَسْقى حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ كَبیرٌ» قصص/ 23 ما منتظر هستیم كه این مردان بزغالههایشان را آب بدهند، بعد ما برویم و به گوسفندهایمان آب بدهیم. از این مىفهمیم كه زنها هم مىتوانند در جامعه بیرون بیایند. اینها دختران حضرت شعیب (ع) بودند و مىفهمیم كه زنها هم مىتوانند كار كنند، چون آنها چوپانى مىكردند. زن و مرد با هم باشند ولى وقتى مرد هست زنها باید حریم بگیرند. گفتند: ما به این حیوانها آب نمىدهیم تا اینها كنار بروند. پس كار و تلاش و بیرون آمدن زن اشكال ندارد و فقط مخلوط شدنش با مردان اشكال دارد.
فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشی عَلَى اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إِنَّ أَبی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا : ناگهان یكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى كه با نهایت حیا گام برمىداشت، گفت: «پدرم از تو دعوت مىكند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را كه براى ما انجام دادى به تو بپردازد.»قصص/ 25.
چرا در اسلام داشتن دوست دختر اشکال دارد؟
چرا ما نمی بایست دوست دختر داشته باشیم؟
گاهى آدم به یك كسى نگاه مىكند خوشش مىآید. روابط دختر و پسر چطورى است؟ میشه گفت ! حرام است. چون یا از اول حرام است. یا به حرام كشیده مىشود جز اینكه طرف یوسف باشد. جوانها مىگویند: رابطهى دختر و پسر چطور است؟ مىگویم: اگر یوسفى طورى نیست. مىگوید: من یوسف نیستم. مىگویم: پس احتیاط كن. صرف اینكه خواهر و برادر هستیم كه مشكل حل نمىشود. یا با اسم های دیگر روش الکی گذاشتن که حلال نمیکند، مىگویند: یك جگر فروش جگر را روى منقل گذاشت و شروع به باد زدن كرد. گربهها دور جگر آمدند. یك مرتبه گفت: بلاله بلال! مثلًا فكر كرد اگر به جگر بگوید: بلال، گربهها مىروند. مىگوییم: طلا بر مرد حرام است. مىگوید: نامزدى است. خوب اگر گفتى: نامزدى است حرام خدا حلال مىشود؟
در اسلام باید رابطه بین پسر و دختر در چارچوب شرع باشد، اسلام نمی فرماید که پسر نباید به دختر علاقه پیدا کند و یا با او ارتباط برقرار نماید، چرا که این غریزه (علاقه به جنس مخالف) هم همچون غرایز دیگر مثل گرسنگی و ... آفریده ی خداست و خدا هم چیزی را بدون حکمت نمی آفریند و لذا باید ارضاء گردد تا عوارضی همچون عدم تعادل روحی و یا اضطراب و عدم آرامش روحی، دامنگیر انسان نشود.و از طرف دیگر بی بند و باری و ارضای غیر معقولانه این غریزه هم مفاسدی را بدنبال دارد که سعادت او را در دنیا و آخرت، خدشه دار می کند
.اسلام نه رهبانیت را می پسندد که بدنبال سرکوبی غریزه جنسی است و نه حیوانیت را که در ارضای غریزه جنسی خود، حد و مرزی و چارچوبی را نمی شناسد ولذا هم ازدواج را تشویق نموده است و هم فرموده است هر نوع ارتباط جنسی باید در چارچوب ازدواج دائم یا موقت، باشد
.و البته لازم است که ذکر گردد، ممکن است در جامعه یا عصری در اثر تعلیمات غلط، فطرت در نطفه خفه گردد و ندای او به گوش جان انسانها نرسد، و اینجاست که مفاسد روابط نامشروع باید برای مردم تبیین گردد که ما در ذیل به مواردی اشاره می کنیم
:در این شیوه زندگی گرچه غریزه جنسی تا حدودی ارضا شده است
منتهی چون انسان موجودی است که هیچگاه سیر نمی گردد و همیشه بدنبال لذت جدیدتر و بیشتر است و این هم بخاطر تنوع طلبی اوست، اگر پایبند به اصل و قانونی نباشد که او را محدود کند، همیشه بدنبال لذت جدیدتری است و این موجب می شود که تمام وقت و امکانات انسان، صرف همینگونه کارها شود و در نتیجه استعدادهای دیگرش شکوفا نگردد مثلا انسان اگر بخواهد در زمینه علمی به جایی برسد، نباید ذهن خود را مشغول اینگونه کارها کند و...داشتن دوست دختر باعث می گردد تا بنیان و نظام خانواده سست گردد و شوهر به زنش بی رغبت گردد و این مفسده ای است غیر قابل جبران چون نیاز انسانها، تنها در مسائل جنسی خلاصه نمی گردد، انسان علاوه بر نیاز جنسی، نیاز به همدمی دارد که با او از مشکلاتش بگوید و در کنارش آرامش پیدا کند و این آرامش در جایی غیر از کانون خانواده، دست یافتنی نیست.
داشتن دوست دختر خود عاملی است برای کم رنگ شدن محبت شوهر به زن و در نتیجه طلاق و ارضا نشدن نیازهای دیگر انسان. در کانون خانواده است که فرزندان مهر پدر و مادر را تجربه می کنند و در پرتو این محبتهاست که استعداد فرزندان شکوفا می گردد
.آمار نشان می دهد که درصد زیادی از بزهکاران از کانون گرم خانواده بی بهره بوده اند پس می توان نتیجه گرفت که در اثر روابط نامشروع سلامت روحی زن و شوهر و کودکان به خطر می افتد
.از هم گسیخته شدن نسل انسانها و انتشار بیماریهای گوناگون تناسلی همچون ایدز و... هم از مفاسدی است که بر داشتن دوست دختر مترتب است
.و مفاسد دیگر که بیان همه آنها مجال دیگری را می طلبد و شما می توانید در این رابطه به کتابهای مذهبی مراجعه بفرمائید
.