منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 43
بازدید ماه : 780
بازدید کل : 115684
تعداد مطالب : 339
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 339
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 36

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 40
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 43
:: بازدید ماه : 780
:: بازدید سال : 2540
:: بازدید کلی : 115684
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
یک مرد انگلیسی که چند سال پیش با انجام عمل جراحی به زن تبدیل شده بود، بار دیگر می‌خواهد مرد باشد!
صراط: این شخص که اکنون "ماتیو اتونیلی" نام دارد و در شهر چیسترفیلد زندگی می‌کند، هفت سال پیش توانست کمیته پزشکی را متقاعد کند که او را با عمل جراحی به زن تبدیل کنند و این کار در سال 2007 صورت گرفت.

مردی که از زن بودن خسته شد! +عکس

به نوشته روسیا الیوم، اکنون با گذشت چند سال وی از زن بودن خسته شده و می‌خواهد برای بازگشت به مردانگی تحت عمل جراحی قرار گیرد. این عمل بیش از 22 هزار دلار هزینه دارد. عمل اول او هم حدود 16 هزار دلار هزینه داشت.

گفتنی است، از نظر فقه شیعه عمل تغییر جنسیت برای بیماران روانی که بیماری آنها مورد تایید پزشکان قرار گیرد، حرام نیست. امام خمینی (ره) اولین فقیه و دانشمند مسلمان بودند که مسائل فقهی و حقوقی تغییر جنسیت را بیان کردند و معتقد بودند که تغییر جنسیت حرام نیست.

همچنین از نظر حضرت آیت الله خامنه‌ای، تغییر جنسیت برای افراد بیماری جسمی و روحی مجاز اعلام شده است. افزون براین، از نظر ده تن از فقیهان بزرگ شیعه مانند حضرت آیت الله سیستانی در عراق، تغییر جنسیت برای بیماران روحی مجاز است.

بر این اساس یک رویه فقهی و قانونی به وجود آمده است که افراد بیمار جسمی یا روحی زیرنظر پزشکان می‌توانند تغییر جنسیت داده و از حمایت‌های قانونی بهره‌مند شوند.

این در حالی است که تغییر جسنیت از نظر کلیسای مسیحی و نیز فقیهان اهل سنت غیر مجاز اعلام شده است. با این وجود، موارد عمل جراحی تغییر جنسیت در کشورهای مسیحی و غربی، به مراتب بیش از کشورهای شرقی بوده است.
 

:: بازدید از این مطلب : 198
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
گزارشهای منتشر شده در آمریکا حاکی است که لس آنجلس دارای بیشترین افراد بی خانمان است. زندگی افراد بی خانمان و سرگردان در خیابانهای آمریکا سوژه‌ای است که معمولا هر مدت یکبار توجه رسانه ها و خبرنگاران را به خود جلب می کند.

:: بازدید از این مطلب : 241
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
هیچ دستگاه مسئولی از دولت و مجلس و قوه قضائیه به نیروی فداکار انتظامی مأموریت نداده است که فلان اتومبیل لوکس چند میلیارد تومانی را متوقف کند و بپرسد؛ تو کیستی؟! و از کجا آورده‌ای؟!
صراط: حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "نارنجک‌های دود‌زا...!" نوشت:

1- بسیاری بر این باور بودند- و شاید هنوز هم هستند- که «ابوموسی اشعری» اگرچه از اصحاب رسول خدا(ص) و در مواردی، حاکم برخی از ولایات بود، ولی از جمله خواص ساده‌لوح و بی‌بصیرت بود و به همین علت در ماجرای حکمیت از عمروعاص که شخصی زیرک و حسابگر بود فریب خورد و نتیجه آن شد که نباید می‌شد و علی علیه‌السلام را از خلافت عزل کرد! این اما، فقط ظاهر ماجراست و سکه حکمیت روی دیگری هم دارد و آن این که جناب ابوموسی از خواص بسیار ثروتمند بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر، کوچ می‌کرد اشیاء قیمتی و گرانبهای خود- و نه زیلو و حصیر و امثال آن- را بر پشت 40 شتر حمل می‌کرد!
حالا به جنگ صفین و ماجرای حکمیت باز می‌گردیم و این پرسش را پیش می‌کشیم که آیا جناب ابوموسی با آنهمه ثروت انبوه می‌تواند به حاکمیت و خلافت امیرالمومنین علیه‌السلام رغبتی داشته باشد؟ خلافت کسی که در همان روزهای نخست بعد از رسیدن به خلافت- ظاهری- تأکید می‌کند؛ کسانی که اموالی از بیت‌المال مسلمین را به ناحق تصرف کرده‌اند، حتی اگر از آن اموال مهریه‌ای برای همسران خویش نهاده و یا خشتی بر خشت گذارده باشند، از آنان پس خواهد گرفت. بدیهی است که کلان سرمایه‌داران و صاحبان ثروت انبوه نمی‌توانند به حاکمیت علی‌ علیه‌السلام تمایل و رغبتی داشته باشند.
همین جا باید اشاره کرد که برخی از خواص آن دوران درباره علت مخالفت خویش با زعامت امیرالمومنین علیه‌السلام می‌گفتند «علی(ع) سخت‌گیر است»! و راست می‌گفتند، مولای ما سخت‌گیر بود اما نمی‌گفتند که علی(ع) نسبت به زیاده‌طلبان و قانون‌شکنان سخت‌گیر بود وگرنه تاریخ بشر برای توده‌های مردم و مخصوصا محرومان و مستضعفان پدری مهربان‌تر از محمد(ص) و علی(ع) نمی‌شناسد. از رسول خدا(ص) است که «انا و علی ابواه هذه الامه... من و علی پدران این امت هستیم».
2- رسول خدا(ص) در حلقه شماری از یاران خود، سلمان، ابوذر، عمار، بلال، خباب، صهیب و... نشسته است. تنی چند از اشراف و ثروتمندان وارد می‌شوند. می‌گویند قصد دارند اسلام بیاورند اما، با دیدن یاران پشمینه‌پوش و بی‌بهره از مال و منال دنیا در کنار پیامبرخدا(ص) ابرو در هم می‌کشند و برای پذیرش اسلام شرط می‌گذارند! ای محمد(ص)؛ در شأن ما نیست که با آنان همنشین باشیم. آنها را از خود دور کن تا اسلام بیاوریم و به تو نزدیک شویم!... در این هنگام فرمان خداوند سبحان نازل می‌شود که «ای پیامبر! کسانی را که هر بامداد و شامگاهان پروردگار خویش را می‌خوانند و خشنودی او را می‌خواهند طرد مکن! نه چیزی از حساب آنان برعهده توست و نه چیزی از حساب تو برعهده ایشان است. اگر آنان را طرد کنی از زمره ستمکاران خواهی بود» (آیه 52 از سوره مبارکه انعام).
3- حالا به چند نمونه - فقط چند نمونه- از رهنمودهای حضرت امام(ره) که دستورالعمل‌های ماندگار در نسخه حکومتی اسلام است، اشاره‌ای گذرا داریم؛
- «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولان کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایه‌دارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهم‌السلام سازگار نیست.»
(صحیفه حضرت امام(ره) جلد 20 ص 341)
- «راستی وقتی که پابرهنه‌ها و گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقید خود را به احکام اسلامی تا سر حد قربانی نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستی خود داده‌اند و در همه صحنه‌ها بوده‌اند- و انشاءالله خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا می‌دهند، چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این رادمردان شجاع تاریخ بشریت افتخار نکنیم... یک موی سر این کوخ‌نشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخ‌نشینان شرف و برتری دارد.» (صحیفه امام(ره) جلد 20 ص 342)
-«آنهایی هم که تصور می‌کنند سرمایه‌داران و مرفهان بی‌درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می‌شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می‌کنند آب در هاون می‌کوبند... تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی‌بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب‌ها هستند.» (صحیفه حضرت امام(ره) جلد 21 ص 86)
و دهها نمونه دیگر که فهرست آن نیز به درازا می‌کشد.
4- رهبر معظم انقلاب تاکید می‌فرمایند؛
- «این فریب است که کسی ادعا کند برای مردم کار می‌کند، اما کار او برای طبقات مرفه باشد، نه برای طبقات مستضعف و محروم» 80/3/14
- « در تنظیم برنامه‌های کشور اصلی‌ترین مسئله عبارت است از رفع فقر و محرومیت و نجات طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه، همه برنامه‌های اقتصادی و تولیدی و سازندگی و رونق اقتصادی باید به این هدف متوجه باشد.» 71/3/7
- هم‌ ایشان می‌فرمایند؛ «مردم در چشم امام(ره) اصل بودند. در منطق و در خط حکومتی امام(ره) محرومان و مستضعفان محور تصمیم‌گیری‌ها محسوب می‌شدند و همه فعالیت‌های اقتصادی و امثال آن بر محور نجات محرومین از محرومیت‌ها بود.» 71/3/14
5- این روزها برخی از رخدادها، خبرها و جنجال‌ها نقش بمب صوتی و نارنجک دودزا را بازی می‌کنند و هدف نهایی که دشمنان بیرونی و یا دنباله‌های داخلی آنها برای اینگونه رخدادها و جنجال‌ها تعریف کرده‌اند، انحراف افکارعمومی از مسائل اصلی و سرگرم کردن آنان به مسائل حاشیه‌ای است. دقیقا همان کارویژه‌ای که بمب‌های صوتی و نارنجک‌های دودزا دارند! و در حالی که نگاه و توجه این و آن را به نقطه‌ای فرعی جلب کرده‌اند، منفجرکنندگان بمب صوتی و نارنجک دودزا در پوشش دود و صدا به نقطه‌ حساس و اصلی موردنظر خود دست‌اندازی می‌کنند.
اکنون جای این سؤال است که علی‌رغم تاکید صریح شرع و عقل و امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و گواهی بی‌چون و چرای تجربیات سی و چند ساله اخیر که همه بدون استثناء از نقش اصلی و بی‌نظیر توده‌های محروم و عادی مردم در رسیدن انقلاب و نظام به جایگاه برجسته و بی‌بدیل و معجزه‌آسای کنونی حکایت می‌کند این طیف یعنی همان‌ها که به قول حضرت امام(ره) ولی‌نعمت‌های انقلاب هستند در برخورداری از مواهب و امکانات نظام- که دستاورد خودشان است- تا چه اندازه سهم دارند و آیا سهم اندک این صاحبان اصلی نظام با سهم انبوه‌ مرفهان بی‌درد و کلان‌سرمایه‌داران مفت‌خور و نق‌زن، حتی قابل مقایسه نیز هست؟ و اگر نیست - که نه فقط نیست، بلکه نزدیک به هیچ نیز هست- چرا نباید  برای احقاق حق پایمال شده آنان دستی از آستین همت مسئولان محترم بیرون بیاید؟! نگاه‌ها فقط به دولت نباشد. مگر مجلس،  دستگاه قضایی  و مراکز عریض و طویل  نظارتی و... در این میان چه اقدام قابل توجه - که هیچ بلکه- قابل اشاره‌ای انجام داده‌‌اند؟!
فلان خانواده مستضعف و شهید داده برای دریافت یک وام چند میلیون تومانی و تهیه جهیزیه و یا تأمین هزینه ازدواج فرزند خویش هر روز به این بانک و آن بانک سر می‌زند و در همان حال مجموع معوقات بانکی یعنی وام‌هایی که عده‌ای محدود از بانک‌ها دریافت داشته و هنوز پرداخت نکرده‌اند مبلغ 150 هزار میلیارد تومان است! به گفته برخی از مقامات آگاه یک سوم معوقات بانکی متعلق به 73 پرونده است. خب! این عده چه کسانی هستند و با 150 هزار میلیاردی که از بیت‌المال در اختیار دارند چه کرده‌اند؟! یک نمونه از رانت 650 میلیون یورویی که اخیرا به صورت اعتبار در اختیار یکی از همین کلان سرمایه‌داران قرار گرفته و خوشبختانه با پی‌گیری و افشاگری‌های بعدی متوقف شد در حالی است که سرمایه‌دار یاد شده مبلغ 1000 میلیارد تومان بدهی معوقه بانکی دارد! باید اشاره کرد که بر باد دادن بیت‌المال مسلمین از این طریق در دولت‌های قبلی نیز سابقه داشته و دارد.
خودروهای وارداتی لوکس با قیمت‌های بالای یک یا چند میلیارد تومانی را چه کسانی سوار می‌شوند؟ و هزینه خرید آن را از کجا آورده‌اند؟  تعداد اتومبیل‌هایی که حجم موتور آنها بالای 3500 سی‌سی است و از سال 88 تاکنون وارد کشور شده است نزدیک به 100 هزار دستگاه است. برخی از آنها نظیر «مازاراتی» بالای 2میلیارد تومان قیمت دارد! در 3 ماهه اول سال 93 واردات خودروهای لوکس خارجی 261 درصد افزایش داشته است. اکثر کسانی که این خودروها را سوار می‌شوند به یقین در خانه‌های چند ده میلیارد تومانی هم سکونت دارند.
آسمان زر نریخته به سرش!             یا خودش دزد بوده یا پدرش!
هر روز صبح مأموران سخت‌کوش نیروی انتظامی را می‌بینیم که در برخی از چهارراه‌ها، موتورسیکلت‌های اکثرا قراضه و زهوار در رفته که معمولا متعلق به شهروندان کم‌بضاعت است- و بسیاری از آنان به عنوان وسیله امرار معاش از آن استفاده می‌کنند - را به دلایل البته موجه قانونی- جمع‌آوری می‌کنند ولی هیچ دستگاه مسئولی از دولت و مجلس و قوه قضائیه به  نیروی فداکار انتظامی مأموریت نداده است که فلان اتومبیل لوکس چند میلیارد تومانی را متوقف کند و بپرسد؛ تو کیستی؟! و از کجا آورده‌ای؟!
قراردادهای چندمیلیارد تومانی باشگاه‌های فوتبال، سوءاستفاده‌های کلان از بیت‌المال، هزینه‌های نجومی برای برپایی همایش‌های -اکثرا- بی‌خاصیت و... دهها نمونه دیگر که بماند.
6- راهکار اما، دشوار نیست، فقط به جرأتی آمیخته به غیرت و برنامه‌ریزی همراه با بصیرت و در یک کلمه، عمل به نسخه امام راحل(ره) و خلف حاضر ایشان نیاز است...
مسئولان محترم که اکثریت قریب به اتفاق آنان فرزند انقلاب و دامانی پاک از آلودگی‌ها دارند باید به این واقعیت ایمان داشته باشند که در روزهای حادثه -نظیر دفاع مقدس، فتنه آمریکایی اسرائیلی 88، تحمل سختی‌ها و...- آنهایی که در میدان حاضرند، همین اقشار محروم و مردم عادی کوچه و بازارند و کلان سرمایه‌داران نه فقط، «یار شاطر» نیستند که «بار خاطرند» و اگر به مراکز تفریحی لوکس و پرهزینه کشورهای اروپایی کوچ نکنند، در گوشه‌ای پنهان شده و فقط نظاره‌گر می‌مانند، هر چند که در موارد بسیاری با دشمنان هم‌پیاله بوده‌اند.
... و این رشته سر دراز دارد.

:: بازدید از این مطلب : 370
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
مذهب غالب مردم ایران در زمان حافظ و سعدی سنی بوده است اما سنی‌گری آنها آمیخته با تعصب نبوده و محبت اهل بیت را هم داشته اند

به گزارش نامه، با توجه به مطالب و تحقیقاتی که درباره شخصیت حافظ و سعدی صورت گرفته است نظر قطعی در مورد مذهب آنها داده نشده است اما در راستای تحقیق در این موضوع نکاتی وجود دارد که مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات آن‌ها را مطرح کرده است:

نخست این که با توجه به جو جامعه آن روز که اکثرمردم سنی مذهب بودند آنها عقیده واقعی خود را پنهان می کردند. و یا این که تعصب مذهبی نداشته اند. علاوه بر این قرائنی بر شیعه بودن آنها وجود دارد که این قرائن حداقل شیعه به معنای اعم یعنی دوستداری خاندان رسالت را برای آنها ثابت می کند.

به طور کلی می توان گفت: آنچه از اشعار خواجه حافظ بر می‌آید قدر مسلم آن است که در مشرب تصوف با صوفیان خشک سنی سازش نداشته بطوری که دیده می‌شود مکرر از شطح، دلق و ریا و با آن قبیل صوفیان با لهجه تمسخر و گاهی تعرض سخن می گوید و صاحبدلان را از دام تصوف و صوفیان برحذر می دارد. و علاقه مندی بیشتری درباره عرفان شیعه و نماز شب و سیر سلوک معنوی و گریه های سحری دارد که در فرهنگ اهل بیت و مذهب شیعه پر رنگ و با مذا ق شیعه سازگار تر است. مانند: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد/ آغاز فکر با فلک حقه بـاز کرد

امّا از جانب دیگربه صوفیه شیعه یا اویسی اظهار ارادت می کند. مؤلف حبیب السیر می گوید: حافظ نسبت به شیخ زین العابدین تایبادی ارادت می ورزید و بوسیله او از مزاحمت شاه شجاع و تکفیر فقیهان شیراز رهایی یافت.

کسانی که حافظ را سنی دانسته اند چند دلیل ذکر کرده اند که عبارتند از:

1. امیر مبارزالدین محمد مظفر و شاه شجاع سنی بوده اند و سکه های سلاطین مزبور یافت شده است و حافظ آنها را مدح کرده و به آنها ارادت داشته است.

2. آن که شاعر در یکی از اشعار خود فرموده: من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق/ چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هســت. در مذهب شیعه پنج تکبیر در نماز میت باید گفت. پس شعر دلالت بر تسنن ‌حافظ دارد.

3. در شعری بهاءالدین امام اهل تسنن را مقرب درگاه الهی دانسته است.

4. به مذهب اشعری که از فرقه های تسنن است سخن فرموده و قرآن را کلام قدیم دانسته است.

کسانی که حافظ را شیعه دانسته اند گفته اند که حافظ روابط خوبی با امراء و سلاطین مانند شیخ ابواسحاق و منصور و زین العابدین که شیعی بودند داشته در مقابل نسبت با امیر مبارزالدین محمد و شاه شجاع که سنی بودند روابطی در این حد نداشته است. مدح حافظ درباره حاکمان شیعه قوی تر و بیشتر از حاکمان سنی است.

می توان گفت عدم اظهار تشیع از سوی حافظ و رابطه با امرای سنّی از تقیه بوده که از اصول شیعه به شمار می رود.

سعدی: سعدی در بین سال های 610 تا 615 در شیراز به دنیا آمد و در سن 75 سالگی دار فانی را وداع گفت. سعدی قصیده ای دارد که در آن نخست پیامبر و سپس خلفای چهارگانه را ستوده است. ادبیات و تعبیرات او در این قصیده درباره خلفای سه گانه همان تعبیرات اهل سنت است. این امر با توجه به ترکیب مذهبی جامعه که بیشتر آنها اهل سنت هستند و رویه غالب نوشته ها مجبور به رعایت جو حاکم می باشند قابل توجیه می باشد.

نتیجه ای که در پایان می توانیم بگیریم این است که اولاً‌ مذهب غالب مردم ایران در زمان حافظ و سعدی سنی بوده است اما سنی‌گری آنها آمیخته با تعصب نبوده و محبت اهل بیت را هم داشته اند مثلاً‌ سعدی در یکی از اشعارش می گوید: سعـدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمّد بس است و آل محمّد. از این روی می توان گفت، سعدی دوستدار حقیقی خاندان پیامبر(ص) بوده است. شاید بتوان حافظ را شیعه دانست چون گرایش حافظ و تصریحات او بیش از دیگران او را به شیعه نزدیک می کند. علاوه بر این حافظ از مدح خلفا که سنت رایج تمام شعرا و مؤلفان بود در ابتدای کتابش پرهیز کرده اما درباره پیامبر(ص) و امیرمومنان اشعار جامع و عارفانه ای سروده.

این احتمال وجود دارد که آنها به جهت جو جامعه، تشیع خود را مخفی می کردند و در باطن به حقیقت رسیده باشند، چنان که نظر برخی از علما این گونه است.

قاضی نورالله شوشتری و برخی دیگر از علما حافظ و سعدی را شیعه دانسته و دلایلی برای گفته خود آورده اند.

قدم دریغ مدار از جنازه حافظ/ که گرچه غرق گناه است می رود به بهشت/ حافــظ اگر قــدم زنی در ره خاندان بصدق/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف. که منظور از خاندان می تواند اهل بیت پیامبر باشد و نیز شحنه نجف کسی غیر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیست.

:: بازدید از این مطلب : 206
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393

مذهب خواجه حافظ شیرازی – شیعه یا سنی؟ – نظر آیت الله العظمی شبیری زنجانی در این خصوص

 

shobiri zanjani3 مذهب حافظ شیرازی شیعه یا سنی؟   آیت الله العظمی شبیری زنجانی

 

… قزوینی در ادامه می گوید اگر این ابیات از حافظ باشد در حالی که ثابت نیست چون در نسخه های قدیمی حافظ این بیت ها نیست…قزوینی خبره این فن است و نسخه های مختلف دیوان حافظ را دیده و معتقد است در نسخه های بعدی این بیت و ابیات دیگر افزوده شده است و تاریخِ اضافات را ذکر می کند…

 

 

 

حضرت آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی (دامت برکاته) در یکی از پانوشت های کتاب جرعه ای از دریا [۱] که به تازگی منتشر شده است در خصوص مذهب حافظ شیرازی این چنین میفرمایند [۲]:

 


«
یکی از ادله تسنن حافظ شیرازی مدح قاضی فالی است. حافظ می گوید که قوام شرع به چند نفر است یکی از آنان همین مجدالدین اسماعیل فالی است. علاوه بر اینکه در دوران حافظ شیراز مرکز اهل سنت بود شیعه بودن حافظ در شیراز مثل سنی بودن یک شخص در قم است که بعید و غیر عادی است. بعضی افراد اشعاری از دیوان حافظ را دلیل بر تشیع وی می دانند در حالی که این ابیات در نسخه های کهن موجود نیست و به مرور افزوده شده است.

 

قزوینی [۳] درباره این بیت:«ای دل غلام شاه جهان باش و شاد باش» می گوید: اگر این ابیات از حافظ باشد مسلما شیعه است و تعبیری دارد که شاید همین منشاء نجات قزوینی بشود و نقاط ضعفش را بپوشاند. وی می نویسد: «ما برای نجات اخروی حافظ آرزو می کنیم که این شعر از او باشد». البته قزوینی در ادامه می گوید اگر این ابیات از حافظ باشد در حالی که ثابت نیست چون در نسخه های قدیمی حافظ این بیت ها نیست.

 

قزوینی خبره این فن است و نسخه های مختلف دیوان حافظ را دیده و معتقد است در نسخه های بعدی این بیت و ابیات دیگر افزوده شده است و تاریخِ اضافات را ذکر می کند. وی بر دیوان حافظ مقدمه مفصلی نگاشته است. »

 

استاد بهاءالدین خرمشاهی درباره مذهب حافظ چنین می‏گوید:

“نگارنده این سطور به سائقه و سابقه انس سی ساله خود با شعر حافظ و با اعتقاد به این اصل که شعر حافظ آیینه تمام نمای روح و روحیه و عقیده و سلیقه و نگاه و نگرش او به انسان و جهان و طبیعت و ماورای طبیعت است … تردیدی ندارد که حافظ:

… حافظی که من می‏شناسم ایمانش آمیزه‏ای از معنویت و رهیافت سه گانه و در عین حال یگانه “شریعت، طریقت، حقیقت” است.

…. حافظ در اصول عقاید، یعنی مکتب کلامی، پیرو اشعری و در فروع (مذهب فقهی) شافعی است و در عین حال آشکارا گرایش به تشیع دارد، اما شیعی کامل عیار نیست و مسلّم است که مثل هر مسلمان پاک اعتقاد بی تعصب صاحبدلی دوستدار خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) است….[۴]

 

مولف حافظ نامه در کتاب دیگرش به نام حافظ پس از نقل و بررسی نظرات استاد معین در حافظ شیرین سخن چنین می گوید: 

اشعری گری حافظ شواهد بسیاری از شعر او دارد و در جنب معانی متواتر، وجود چند اشاره ی حاکی از ارادت به امیرالمومنین علی (علیه السلام) و عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، صراحت قطعی و دلالت تمام بر تشیع حافظ ندارد. و چنانکه در جای دیگر نوشته ام: « گرایش او به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی(علیه السلام) نیز دو وجه و محمل دارد: یکی تمایل به اهل بیت علیهم السلام در نزد شافعی و پیروان او. دوم نوعی گرایش کلی و مبهم و کمرنگ به تشیع که در عصر حافظ باب شده بود. چنانکه نه فقط علمای معاصرش چون شمس الدین آملی، صاحب نفائس الفنون، و دیگر از اساتیدش، میر سید شریف جرجانی، بلکه حتی شخصیت غریبی چون تیمور نیز از این گرایش ها داشته اند. [۵]


:: بازدید از این مطلب : 166
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393

تفسیر به رأی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 

راغب اصفهانی در «المفردات» می گوید: «رأی به معنی عقیده ای است که ظنّ و گمان در آن غلبه دارد.»[۱] تفسیر به رای یعنی تفسیر قرآن بر خلاف موازین علم لغت و ادبیات عرب و فهم اهل زبان و تطبیق دادن آن بر پندارها و خیالات باطل و تمایلات شخصی و گروهی[۲]، یعنی تفسیری که در آن مفسر آیات قرآن را بر اساس نظر وعقیده خویش تفسیر نماید. نه براساس حقیقت کلام وحی.

یکی از معانی «تفسیر به رأی» این است که مفهوم جمله ای را آنچنان که قواعد ادبی و لغت اقتضاء می کند، بپذیریم ولی در تطبیق آن بر مصادیق، مرتکب تحریف شویم. و چیزی که مصداق آن نیست، بر طبق سلیقه شخصی خود مصداق آن قرار دهیم[۳]

احادیث بسیاری در نهی از تفسیر به رأی در کتب حدیث وتفسیر از پیامبر اسلام و امامان وارد شده است. مشهورترین حدیث که از روایات متواتر نیز می‌باشد حدیث: (من فسر القرآن برآیه فلیتبواء مقعده من النار) هر کسی که قرآن را مطابق با رأی خویش تفسیر نماید پس جایگاه خود در آتش را اماده نماید. نقل شده توسط شیعه وسنی است.

 

 

نظرات در باره تفسیر به رأی

  1. تفسیر نمون قرآن بدون آگاه بودن علومی که مقدمات تفسیر محسوب می‌شوند.
  2. تفسیر متشابهات که جز خدا کسی از آن آگاهی ندارد.
  3. تطبیق نظر مذهب خویش با قرآن.
  4. اسناد مطلبی به خدا بدون دلیل.
  5. تفسیر قرآن بر اساس هوا هوس واستحسان.
  6. در نظر نگرفتن ظواهر الفاظ وقراین در تفسیر.
  7. (بر اساس طرفداران حصر تفسیر به ): هر نوع تفسیر بر اساس غیر سماع و روایت.
  8. وارد شدن به تفسیر با پیش زمینه فرض خاص ودخالت آن پیش فرض در تفسیر.
  9. (براساس نظر کسانی که ((تفسیر قرآن به قرآن)) را تنها روش درست تفسیر می دانند): استمداد از غیر قرآن در فهم وبیان معانی ومقاصد قرآن.

نمونه‌هایی از تفسیر به رأی

تفسیر سوسیالیستی از سوره ناس: بگو پناه می‌برم به سررشته دار مردم، زمامدار مردم، ایده‌آل مردم (جامعه سوسیالیست مدنی)، از شر نظام افسونگر که در سینه مردمان می‌دمد،

  • تفسیر سوره فلق: بگو پناه می‌برم به نوزایی قوانین، سررشته دار سپیده دمان،(سپیده انقلاب)، از شر آنچه کهنه شده است.(ماخلق) از شر نظامی که هستی انسانها را فرا می‌گیرد. از شر قدرتهای افسونگر ودمنده در گره اراده خلق با وسایل تبلیغی.

تفاوت تفسیر به رأی با تفسیر اجتهادی

چنان که از موارد استعمال آن استفاده می شود، به معنی درک عقلانی نیست، بلکه تفسیر به عقیده و سلیقه شخصی است و یا تفسیر به گمان و پندار و تخمین است. وبا تفسیر اجتهادی تفاوت می‌نماید. رجوع شود به تفسیر اجتهادی


:: بازدید از این مطلب : 198
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
سه شنبه 15 مهر 1393
 

تحلیل حجاب از دیدگاه روانشناسی

روانشناسی مسأله پوشش را با مطالعه انسان پیوند می زند و با توجّه به اینکه انسان به طور ساختاری موجودی است که نیازهای خاصّی دارد بنابراین نظریات روانشناسان در مورد حجاب وپوشش بسیار متفاوت وگاه متناقض است . البته باید پذیرفت که این علم هنگامی به شناسایی انسان پرداخت که زمان و دوران خداکشی ودین کشی بود .

در شناخت مسأله حجاب و پوشش در بین مرد وزن این نکات ضروری است :

زن : از نظر روانشناسی به دو دسته تقسیم می شوند :

1- عدّه ای که حجاب را مانعی برای نشان دادن خود وزیبایی های شان ویا تفاوت وتبعیض بین زن ومرد می دانند .

2- عدّه ای که حجاب را موجب امنیّت زن و مرد می دانند و آن را مانعی برای رسیدن به اهداف شان نمی بینند والبته آن را عامل تبعیض هم نمی دانند چون این دسته از افراد پایبندی هایی هر چند کوچک با اخلاق و مذهب دارند که خواه ناخواه این مسأله برای گروه نوجوان و جوان که در حین تکامل شخصیّتی هستند کاملاً روشن و آشکار است . نو جوان در سنی قرار دارد که کم کم به هویّت وجودی خود آشنا می شود و برای نیازهای روزمره خود به دنبال پاسخ صحیح است که در این حوزه والدین با همکاری روشهای متناسب علمی آموزشی در مدارس بسیار مهم است و شخصیّت نوجوان را پخته       می کند . نوجوان براى درك بهتر خود و آشنايى با محيط پيرامون خويش , نيازبه راهنمايى و آگاهى دارد.او هـمـواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمى اش بطور طبيعى , همراه با حالتها و هيجانهاى روحى و عاطفى است .

پوشش و دوران نوجوانی

دوران نوجوانی ، دوران بلوغ و رشد و دوران نقش پذیری  هویّت در ضمیر باطن انسان است . دورانی که انسان به شدّت در حال شناسایی خود و محیط اطرافش است . يـكـى از آگاهيهاى بسيار مهم در زندگى جوان , قبل از شناختن محيط و پديده هاى پيرامونش , آشنايی با خود است .توجه به خويشتن و آگاهى به خود يكى از شگفتيهاى نظام آفرينش است , زيرا انسان علاوه بر علم و آگاهى به اشيا و ديگران , درباره خود آگاهى و توجه حضورى دارد و در عين حال مى تواند تـوجـه خـود را بـه شـخصيت خويش متمركز سازد و رفتار و كردار خود را مورد ارزيابى و تحليل قـراردهـد . دوران بلوغ , كه يكى از مهمترين و حساسترين دوران زندگى است , مهمترين ويژگيهاى اين دوران , بروز تمايلات جنسى است و به تناسب آن خواسته های فطری وغریزی عواطف آدمی است ، چون در این دوره نوجوان که به شدّت به سمت جوانی می رود و رشد ونمو جسمی او همراه با رشد مولّفه های فکری او در مورد شناخت کلّی از جهان و محیط زندگی شکل می گیرد به صورت غریزی خواستار ارتباط با شخص مخالف جنسی است و در این رابطه پسران دارای یک استراتژی هستند که آن در همه موارد فکر و خیال کردن در مورد ارتباط با فرد مخالف است و گاه در اثر افراط در این اندیشیدن به مرحله خطرناک دوگانگی رفتاری و یا پناه بردن به شخصیّت پنهان و باطنی خود است که دارای دوست زیبایی است که در روی کره زمین نظیر ندارد . و از نظر دختران وجود حجاب به خودی خود مانعی برای تماس با افراد مخالف جنسی نیست . و این مقوله رابطه مستقیم با نحوه ارتباط مذهبی و دینی و اخلاقی در خانواده و مدرسه بر می گردد ولی به طور کلّی آنها از اینکه لباسهایی بپوشند که نظر جنس مخالف را به خود جلب کنند در یک وجه اشتراک قرار دارند .و این مقوله تنها برای آدمی نیست حتّی حیوانات هم برای اینکه نظر جنس مخالف را به خود جلب کنند تغییرات ساختاری از لحاظ فرم وقیافه به خود می دهند و یا آوازهای مخصوصی را می خوانند .

بنابراین باید برای قبول کردن این سن ومشکلات نوجوانان برنامه ریزی کرد و سلامت آینده فکری ومعنوی هر کشوری به تربیت صحیح دوران نوجوانی وجوانی باز می گردد که تنها وظیفه والدین نیست ، مربّیان هم باید مکمّل رفتارهای صحیح والدین وحتّی در پاره ای از موارد اصلاح کننده رفتارهای غلط والدین ونوجوانان باشند. باید به گونه ای برنامه ریزی کرد که نه وضع پوشش نوجوانان ما آسیب ببیند ونه نوجوانان پوشش را مانعی برای رشد و تکامل خود ویا تبعیضی علیه خود بدانند .

حجاب و هویّت

حجاب و هویّت یک مقوله جدانشدنی در دوران بلوغ و پس از آن هستند . حجاب یعنی حفظ حرمت وارزشهای وجودی خود وهویّت یعنی شناخت خود به عنوان یک موجود برتر که دارای اندیشه وتفکّر است و ماهیّت او این گونه است (یا پسر ویا دختر است ) و باید برای آینده برنامه داشته باشد و دوست دارد در آینده مشکلات مهم زندگی دیگران را مرتفع نماید و البته خود در خوشبختی تمام باشد هنگامی که مسیر درست تربیّت برای زندگی نوجوان پی ریزی شد و او به شناخت کلّی از خود رسید در این زمان متوجّه می شود که حجاب نیز یکی از مولّفه های هویّت اوست . چنانکه حجاب را هویّت زن مسلمان و بی حجابی را هویّت سست دینان و بی دینان می شناسند  . البته همانطور که گفته شد تنها در زمانی این تفکّر در اذهان روشن جوانان نقش خواهد بست که در دوران نوجوانی وجوانی از یک روش مناسب وعلمی و تجربی کارآمد پرورش روحی و اخلاقی بی نصیب نباشند .


:: بازدید از این مطلب : 144
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
سه شنبه 15 مهر 1393

آیات و روایات و بررسی موضوع حجاب و عفاف در ابتدا لازم می دانم معنای لغوی و مفهوم حجاب و عفاف را بدانیم. حجاب از لحاظ لغوی به معنای پرده می باشد. از لحاظ مفهومی نیز به : محدودیت پوشش تعریف می شود. یک نکته اشتباه در جامعه جا افتاده که می گوید : حجاب محدودیت نیست بلکه مصونیت است. خوب این اشتباه است . حجاب در واقع موضوعی است برای محدود کردن پوشش انسان و همین محدودیت پوشش است که عامل مصونیت است. پس حجاب موضوعی است برای حد و حدود مشخص کردن برای لباس و پوشش انسانی . اما معنای لغوی و مفهوم عفاف و عفت ورزیدن : در عربی به گلی که در گلبرگهایش محفوظ است ( معفف ) گفته می شود اما عفاف از لحاظ مفهومی عبارت است از : خویشتن داری و محدود کردن نوع و میزان رابطه با دیگران ( تعریف از مرکز پرورش استعدادهای خلاق ) . که البته این حد و حدود به نسبت افراد مختلف متفاوت است. در این جا به عفاف بین زنان و مردان نامحرم در جامعه می پردازیم که یکی از مصادیق مفهوم مفاف است. عفاف در موضوع جنسی عبارت است از محدود شدن نوع و میزان روابط بین زنان و مردان نامحرم در جامعه. یعنی زنان و مردان در جامعه نباید لزوما هر نوع رفتاری را با هم داشته باشند و البته هر رفتاری را نیز نباید به هر میزان داشته باشند. البته این به معنای قطع ارتباط زنان و مردان در جامعه نیست. بلکه به معنای ایجاد حد و حدود منطقی و فطری است که اختلاط بین زن و مرد عامل تحریک شهوت جنسی در اجتماع نشود. از جمله لوازم عفاف جنسی ، حجاب است. اما اهمیت عفاف در چیست ؟ اهمیت عفاف در واقع ارزشمند شدن است . زیرا هر چبزی که محدود باشد ارزشمند می شود. بنابراین عفاف و ایجاد ارتباط بین دو جنس مخالف در واقع به معنای ارزشمند تر شدن ارتباط این دو است. پس در عفاف هم زن ارزشمند تر می شود و هم مرد. البته در عفاف وظیفه بیشتری متوجه زنان است. زیرا زنان از جذابیت و زیبایی و لطافت بیشتری در مقایسه با مردان بر خوردارند و همان گونه که قرآن فرموده ( زین لناس حب الشهوات من النسا و .... ). یعنی زن به طور کامل زینت محسوب می شود . ولی در مقابل مردان از خشونت و زبری بیشتری بر خوردارند. حال بایدبه سراغ کاربرد حجاب و عفاف برویم. کارکرد عفاف را در 3 دسته کلی می توان طبقه بندی کرد : 1) اولین کارکرد این فیضه در اصل به خود زن بر می گردد و او را از خطرات و انحرافات جنسی مردان ( اعم آنان که واقعا مریضند و چه آنان که بر اثر غلبه شهوت توانایی کنترل خود را ندارند.) محفوظ می دارد. حجاب بر خلاف ادعای جامعه روشنفکری غرب زده امروزی که آن را چندان برای مصونیت زنان موثر نمی دانند ، فوق العاده موثر است. با حفظ حجاب این پیام به مرد می رسد که : من برای خود ارزش قائلم و حاظر نیستم که بازیچه دست مردان منحرف شوم. و این پیام در طرف مقابل به خوبی گرفته خواهد شد که این خانم اهل بی عفتی نیست. حجاب باعث می شود زن از آذار کلامی ، نگاهی و ... مرد حفظ شود. 2) دومین کارکرد حجاب به مردان بر می گردد. با حفظ حجاب زن آرامش فکری و روانی مرد حفظ می شود و مانع از غلبه شهوت وی می شود. در جامعه ای که بانوان پوش نامناسب داشته باشند مردان سعی می کنند با تعقیب زنان ارضا شوند که این نه تنها عاملی برای کاهش شهوت نمی شود که آتش شهوت را زیاد تر می کند و عاملی می شود که عامل اصلی اقتصاد جامعه و مدیر خانواده ، تمرکز و توجه و دقت کافی بر اهداف و موضوعات مختلف نداشته باشد. 3) با حفظ حجاب و عفاف ، کانون خانواده مستحکم تر می شود و این پیوند آسمانی هم به نفع زن و مرد و هم به نفع نتیجه این خانواده که فرزندان هستند می باشد. در غیر این صورت نتایجی از جمله بی رغبت شدن به همسر پدید می آورد.از دیگرنتایج خطرناک این گناه ، ایجاد مسابقه در ارضا کردن شهوت بین زن ومرد است. زمانی که یکی از این دو ، دیگری را بی توجه نسبت به خود و دارای علاقه به دیگران می بیند ، طرف مقابل نیز چون با بی توجهی روبرو می شود سعی می کند بوسیله دیگران کمبود محبت خود را جبران کند. که در این میان پیوند آسمانی ازدواج که باید به سعادتمندی زن و مرد و فرزندان در دنیا و آخرت منجر شود عامل طلاق و ناهنجاری های اجتماعی و کدورت و مفاسد می شود. اما سابقه این فریضه تنها به زمان آمدن اسلام محدود نمی شود بلکه در ادیان ابراهیمی مسیحیت و یهودیت نیز بوده است. در ادیان دیگر نظیر زرتشت نیز حجاب و عفاف ، در ایران باستان تعریف شده بوده است. هم چنین است در ایران زمان هخامنشی. در کل حجاب موضوعی فطری است که بشریت باید سعی کند حق آن را به طور کامل ادا کند. آیات مربوط به این فریضه یکی از مهم ترین موضوعات عصر حاظر مسئله حجاب و عفاف است.از آنجا که باند های ثروت و قدرت که وابسته به شبکه خبیث صهونیستی هستند با حمایت های مالی و رسانه ای از مراکز فحشا و کاواره ها به دنبال انحراف انسان ها و به ویژه مسلمانان هستند،بر خود واجب می دانم که به این موضوع مهم، که مسلمان امروز به طور خاص و ویژه با آن روبروست بپردازم و آیات و روایات مربوط به حجاب و عفاف را در حد قابل توجهی بیان کنم. آیات قرآنی مریوط به حجاب: 1)ای فرزندان آدم! لباسی برای شما آفریدیم که اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شماست.اما جامه پرهیزکاری بهتر است.اینها از آیات خداستشاید متذکر شوید.(26 اعراف) 2)همسران شما لباس شما هستند و شما لباس آنها.( 187 بقره) 3)ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد آنگونه که پدر و مادر شما را از بهشت کرد و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنان نشان دهد.همانا او و طایفه اش شما را می بینند از جای که شما آنها را نمی بینید.ما شیطان را اولیای کسانی قرار می دهیم که ایمان نمی آورند.(27 اعراف) 4)سرانجام هر دو از آن خوردند و عورتشان آشکار گشت و از برگهای بهشتی برای پوشاندن خود جامه دوختند.(121 طه) 5)زنان ناپاک از آن مردان ناپاک اند و مردان ناپاک از آن زنان ناپاکند و زنان پاک از آن مردان پاکند و مردان پاک از آن زنان پاک. اینها از آنچه به آنها نسبت میدهند مبرا هستند و برای آنها آمرزش و روزی پر ارزشی است.(26 نور) 6)به مردان مومن بگو چشمهای خود (از نگاه ناروا به نامحرم)برگیرند و اندام خود را(از بی عفتی) حفظ کنند.این برای آنها پاکیزه تر است.خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است.(30 نور) 7)به زنان مومن بگو چشمان خود را(از نگاه ناروا به نامحرم)برگیرند و اندام خود را از بی عفتی حفظ کنندو زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار ننمایند و روسری های خود را بر روی سینه خود افکنند(تا گردن و سینه با آن پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان همکیششان یا بردگانشان(کنیزانشان) یا مردان سفیه وابسته که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاهی ندارند و(هم چنین به آنها بگو)پای خود را آنچنان به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود و ای مومنان همگی به درگاه خدا توبه کنید شاید رستگار شوید. (30 نور) 8)مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید.هم چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را.اگر فقیر و تنگدست باشند،خداوند از فضل خویش آنان را بی نیاز می کند و خدا واسع و آگاه است.کسانی که امکانی برای ازدواج نمی یابند باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خویش آنها را بی نیاز کند.(32 و 33 نور) 9)همانا مومنین رستگار شدند ............. کسانی که اندام خود را حفظ می کنند جز در مورد همسرانشان و کنیزانشان که در بهره گیری از آنها ملامت نمی شوند و کسانی که غیر از این را طلب کنند ، آنان همان تجاوز کارانند.(1-7 نور) 10)سوره ایست که آن را نازل کردیم( = سوره نور) و آن را واجب ساختیم و در آن آیات روشنی است شاید متذکر شوید(1 نور) 11)ای زنان پیامبر ! شما همچون یکی از زنان نیشتید اگر تقوا پیشه کنید.پس به گونه هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند و سخن شایسته گویید.و در خانه هایتان قرار گیرید و هم چون دوران جاهلیت نستین خودنمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید.(33 و 34 احزاب) 12)ای کیانی که ایمان آورده اید.................هنگامی که چیزی را از وسایل زندگی را(به عنوان عاریت)از آنان (همسران پیامبر)می خواهید از پشت پرده بخواهید این کار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است.(53 احزاب) 13)ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو :جلباب ها(روسری های بلند)ی خود را بر خویش فرواندازند(دو طرف روسری ها را به هم نزدیک کنند) این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و( اگر خطا و گناهی از آنان سر زده توبه کنند) خداوند آمرزنده و مهربان است.(59 احزاب) 14)زنان ازکار افتاده ای که امید به ازدواج ندارند گناهی بر آنها نیست که لباسهای (روئین= چادر) خود را بر زمین بگذارند به شرط این که با زینت خود آرایی نکنند و اگر عفت پیشه کنند(خود را بپوشانند) برای آنان بهتر است و خداوند شنوا و آگاه است.(60 نور) 15)نزدیک زنا نشوید همانا آن کار بسیار زشت و راه بدی است.(32 اسرا) 16)و هنگامی که ( موسی) به (چاه) آب مدین رسید گروهی از مردم را دید که(گوسفندان و دامهایشان را) آب می دادن و در کنار آنها دو زن را دید که( از چارپایانشان) مراقبت می کنند(و به چاه نزدیک نمی شوند ، موسی)به آنها گفت منظور شما از این کار چیست؟گفتند ما آنها را آب نمی دهیم تا چوپانها همگی خارج شوند و پدر ما پیرمرد کهنسالی است.(23 قصص) 17)ناگهان یکی از آن دو(زن) زن به سراغ او آمد در حالی که با نهایت حیا گام بر می داشت.(25 قصص) 18) لوط را فرستادیم در حالی که به قوم خود گفت: شما عمل عمل فاحشه ای انجام می دهید که هیچ یک از جهانیان قبل از شما آن را انجام نداده اند. آیا شما به سراغ مردان می روید و راه ( بقای نسل) را قطع می کنید؟ و در مرکز اجتماعتان عمل منکر انجام می دهید؟(29 عنکبوت) 19)(لوط به قوم خود گفت:)آیا در میان عالمیان به سراغ جنس ذکور می روید ؟ و همسرانی را که خداوند برای شما آفریده رها می کنید؟حقا شما قوم تجاوز کاری هستید. 20)( لوط به قوم خود گفت:) ای قوم من این ها دختران منند که برای شما پاکیزه ترند(با آنها ازدواج کنید و از زشت کاری بپرهیزید).................. آیا در میان شما یک مرد فهمیده وجود ندارد؟ گفتند تو خود می دانی که ما تمایلی به دختران تو نداریم................ گفت کاش در برابر شما قدرتی داشتم یا پناهگاه نیرومندی در اختیار من بود( 80 هود) 21)و مریم را در این کتاب یاد کن . آن هنگام که از خانواده اش در ناحیه شرقی( بیت المقدس) کناره گرفت.و میان خود و آنان حجابی افکند.در این هنگام ما روح( و فرشته مقرب را) خود را به سوی او فرستادیم. و او در شکل انسانی بی عیب و نقص بر مریم ظاهر شد. (مریم سخت نرسید و ) گفت : اگر خدا ترس هستی من از تو به خدای رحمان پناه می برم.گفت من تنها فرستاده پروردگاتر توام. ( آمده ام ) تا پسر پاکیزه به تو ببخشم. گفت چگونه ممکن است برای من پسری باشد در حالی کهتاکنون انسانی با من تماس نداشته و زن آلوده ای نبوده ام. گفت این گونه پروردگارت فرموده : این کار بر من آسان است.( و ما او را می آفرینیم ) ت او راا نشانه ای قرار دهیم .و رحمتی باشد از سوی ما و این امری است پایان یافته. (16 تا 21 مریم) 22)ای خواهر هارون نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بد کاره ای. (28 مریم) 23)آن زن که یوسف در خانه او بود از او بود از او تمنای کامجویی کرد . در ها را بست و گفت بیا به سوی آنچه برای تو مهیاست. گفت پناه به خدا . او (= عزیز مصر) صاحب نعمت من است. مقام مرا گرامی داشته . به یقین ستمکاران رستگار نمی شوند.آن زن قصد او کرد و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید قصد وی می کرد. این چنین کردیم تا بدی و فحشا را از وی دور سازیم. چرا که او از بندگان خالص شده ما بود. (23 و 24 یوسف) 24) هنگامی که ( عزیز مصر ) دید که پیراهن او ( یوسف) از پشت پاره شده گفت این از مکر و حیله شما زنان است( = عشوه گری و طنازی برای غیر شوهر ). که مکر و حیله شما زنان بسیار عظیم است. (28 یوسف) 25) (یوسف) گفت : پروردگارا ! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینها ( زنان هوس باز ) مرا به آن می خوانند. و اگر مکر و حیله آنان را از من باز نگردانی ، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود. پروردگار دعای او را اجابت کرد و مکر و حیله آنان را از او بازگرداند چرا که او شنوا و داناست. سپس با این که نشانه های ( پاکی یوسف ) را دیدند تصمیم گرفتند او را تا مدتی زندانی کنند. ( 33 تا 35 یوسف) روایات مربوط به این فریضه 1) فاطمه زهرا (س): بهترین عمل برای زنان آن است که مردان مامحرم او را نبینند و مردان نامحرم نیز آنان رانبینند. ( بحار الانوار ج 43 ، ص 54 ) 2) امام علی (ع) : به راستی زن بازیچه ایست ، هر کس او را ( به همسری) گرفت ، باید بپوشاندش. (غرر الحکم ، فصل 15 ، حرف الف ، لفظ انما ، حدیث 22 ) 3) پیامبر اکرم (ص) : نفرین خدا بر مردی که لباس زنان را بپوشد و زنی که لباس مردان را بپوشد . (کنز العمال ،ج 15 ، ص 323 ، ح 41235 ) 4) رسول خدا ( ص) : زن اندامی شهوت انگیز دارد ، اگر خود را نپوشاند همین که از خانه خارج شد ، شیطان او را احاطه می کند. ( وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 114) 5) پیامبر اسلام ( ص ) : هر زنی که برای غیر شوهرش روسری خود را کنار بزند ، هر آیه به حجاب خود بی حرمتی کرده است . ( مستدرک الوسائل ، ج 14 ، ص 280 ) 6) رسول خدا ( ص ) : بهترین زنان شما زنی است که برای شوهرش آرایش و خود نمایی کند اما خود را از نامحرمان بپوشاند. ( بحار ، ج 103 ، ص 235 ) 7) رسول خدا ( ص ) : هر زنی که خود را بیاراید و خوشبو کند و از منزل خارج شود در حالی که شوهرش به این کار راضی باشد ، خداوند برای هر قدمی که زن بر می دارد برای شوهرش خانه ای در دوزخ بنا خواهد کرد . ( جامع الاخبار ص 158 ، بحار ، ج 103 ، ص 249 ) 8) رسول خدا ( ص ) : از کمی لباس برای نگهداری زنان کمک بگیرید ، زیرا وقتی زن لباس فراوان و زینت کامل داشته باشد مایل به بیرون رفتن است. ( نهج الفصاحه ، حدیث 282 ) 9) اما علی ( ع ) : امور این امت همیشه به خیر و نیکی خواهد بود تا زمانی که لباس بیگانگان را نپوشد و غذای آنان را نخورند و آن زمان که لباس و غذای بیگانگان را مصرف نمودند ، خداوند آنها را خوار و ذلیل خواهد کرد . ( وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 26 ) 10) مسعده پسر زراره می گوید : شنیدم از امام صادق ( ع ) درباره زینتی که زن می تواند آشکار کند ، سوال شد ، امام فرمود : چهره و دو دست تا مچ . ( قرب الاسناد ص 40 ) 11) عایشه همسر پیامبر ( ص ) می گوید : خواهرش اسما در حلی که لباس نازکی پوشیده بود نزد پیامبر آمد . آن حضرت روی از او بر گرداند و فرمود : ای اسماء ، وقتی زن به سن بلوغ رسید ، نباد از بدن او جز این و این ( در حالی که به دستش تا مچ و صورتش اشاره می کرد ) دیده شود . ( میزان الحکمه ، ویرایش سوم ، ج 11 ، ص 5294 ) 12) فضیل بن یسار می گوید : از امام صادق ( ع ) پرسیدم : آیا ساق دست های زن از زینتی است که خدا فرموده است باید آنها را آشکار نکنند .....؟ امام ( ع ) فرمود : آری ( ساق دست زن باید پوشیده شود ) و نیز آنچه روسری آن را می پوشاند ( مثل گردن ) و بالاتر از جای دستبند ( مثل ساق و آرنج و بازو ) نیز از زینت محسوب می شود ( که باید پوشیده شود ) ( وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 145 ) 13) اما صادق ( ع ) : سزاوار نیست که زن مسلمان ، ( زیباییهای خود را ) نزد زنان یهودی و نصرانی آشکار کند ، زیرا آنان ویژگی های جسمانی او را برای شوهرانشان بازگو می کنند . ( وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 133 ) 14) ابو حمزه ثمالی می گوید : از امام باقر ( ع ) درباره زن مسلمانی پرسیدم که شکستگی یا زخم یا جراحتی در جایی از بدنش به وجود آمده است که مرد نامحرم نباید به آن نگاه کند و ( از سوی دیگر ) طبیب مرد از زن های طبیب حاذق تر و آگاه تر است ، آیا (طبیب مرد) می تواند به بدن زن نگاه کند ؟ امام ( ع ) فرمود : در حال اظطرار و نیاز زن به معالجه ، بر زن و طبیب مرد مانعی نیست ( یعنی حرامی مرتکب نشده اند ) . ( وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 173 ) 15) مردی از امام صادق ( ع ) پرسید : آیا مردی که قصد ازدواج با زنی را دارد ، می تواند به مو و زیبایی های آن زن ، نگاه کند ؟ امام صادق فرمود : اشکالی ندارد مشروط بر این که قصدش لذت بردن نباشد. ( وسائل الشیعه ، جلد 3 ، ص 11 ) 16) عبدالله حلبی می گوید : اما صادق ( ع ) پس از آنکه آیه شریفه ( ان یضعن ثیابهن ) را تلاوت کرد ، فرمود : منظور خمار و جلباب ( روسری و چارقد ) می باشد ( که زنان سالخورده می توانند کنار بزنند ) . ( حلبی می گوید : ) گفتم : جلوی هر کسی که بود ؟ فرمود : مقابل هر کس که باشد . به شرط این که با آرایش و خودنمایی نباشد. البته اگر ( همین زنان سالخورده) خود را بپوشانند ( همانگونه که زنان دیگر می پوشانند ) برای آنان بهتر است . ( فروع کافی ، ج 5 ، ص 522 ، وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 25 ) 17) امام صادق ( ع ) : نگاه کردن به موی زنان بادیه نشین ، دهاتی های اطراف و غیر اعراب بی سواد ، مانعی ندارد . زیرا هرگاه آنان را نهی کنند ، اثری ندارد . هم چنین زنان دیوانه ای که عقل ندارند. ( فروع کافی ج 5 ، ص 524 ، وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 26 ) 18) رسول خدا ( ص ) : حرام نیست که به موها و دست های زنان اهل کتاب نگاه شود . ( فروع کافی ، ج 5 ، ص 524 ، وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 26 ) 19) امام رضا ( ع ) : انگاه که پسر بچه به هفت سال رسید باید به نماز خواندن وادار شود ، اما تا وقتی بالغ نشده است ، بر زن واجب نیست موی خود را از او بپوشاند . ( وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 29 ) 20) امام صادق ( ع ) : مصلحت زن مسلمان نیست که روسری و پیراهنش به گونه ای باشد که او را نپوشاند . ( وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 281 )


:: بازدید از این مطلب : 163
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
سه شنبه 15 مهر 1393

در قرآن کریم خداوند متعال عفت را از صفات مؤمنین شمرده است.(1) در قرآن چهار بار از ریشه «عفاف» استفاده شده است.
1ـ سوره بقره، آیه 273: «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف» کسانی که از حال آن ها اطلاعی ندارند، به خاطر خویشتن داری و عفت نفس ایشان گمان می کنند که آن ها غنی و بی نیازند.(2 ) در این آیه شریفه،
کنش بزرگ منشانه، «مناعت طبع» عفاف است، یعنی: خویشتن داری، عزت نفس و امتناع از دست نیاز دراز کردن در مقابل دیگران، عفاف است.
2ـ سوره نساء، آیه 6: درباره شناخت زمان رشد و بلوغ یتیمان به سرپرستان سفارش می کند که از دست یازی به اموال یتیمان خودداری کنند و عفاف ورزند. این آیه نیز خویشتن داری را عفاف خوانده است.
3ـ سوره نور، آیه 32: «و لیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتی یغنیهم اللّه من فضله» و کسانی که اسباب زناشوئی نمی یابند، پاکدامنی ورزند تا خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند. در این آیه شریفه خویشتن داری(استعفاف) را به رام کردن قوه جنسی اطلاق فرموده است.
4ـ سوره نور، آیه 60: «و القواعد من النساء اللّاتی لایرجون نکاحاً فلیس علیهنّ جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرّجات بزینة و ان یستعففن خیرٌ لهنّ و اللّه سمیع علیم»؛و زنان یائسه ای که امید زناشویی ندارند گناهی نیست که جامه ها (چادرهایشان) را فروگذارند، به شرط آن که زینت نمائی نکنند و اگر پاکدامنی بورزند(و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند، شنوای دانا است. (3)
در زبان پارسی، از خویشتن داری در امور جنسی و شره نبودن، به پاکدامنی تعبیر می کنند که بخشی از گستره معنای «عفاف» است، زیرا عفاف، مطلق خویشتن داری را گویند. همان گونه که در آیات یاد شده، از خویشتن داری در امور اقتصادی و مالی نیز با کلمه استعفاف و تعفف، یاد شده است.
در روایات نیز، از عفت و پاکدامنی، به بالاترین شرافتها، نتیجه عقل، برترین عبادت و از کمال نعمت و به معنای خویشتن داری در کردار و گفتار تعبیر شده است.
در کتاب «سفینة البحار» آمده است: «و یطلق فی الاخبار غالباً علی عفة الفرج و البطن و کفّها عن مشتهیاتهما المحرّمه»(4) در روایات، عفاف، بیشتر به معنای خویشتن داری نسبت به شکم و شهوت به کار می رود و بازداشتن این دو از فزون خواهی حرام. علی (علیه السّلام) فرمود: «العفاف زهاده»(5) عفاف، زهد ورزی و خویشتن داری است.
و «العفة تضعف الشهوه»(6) خویشتن داری شهوت را ناتوان می سازد.
از آن جا که موضوع عفت، «شهوت» است(7) و شهوت در نقطه افراط، به شره و در نقطه تفریط، به خمود می رسد و تنها در نقطه اعتدال است که عفت تحقق می یابد، شناسایی مرزهای عفاف و رابطه آن با شهوت، ضروری است، زیرا انحراف از این مرز، ورود به وادی تهتّک و بی پروایی (8) را در پی دارد که در این وادی، غیر از انسانیت، انتظار همه چیز می رود.

 


:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
سه شنبه 15 مهر 1393

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند طبق قانون آفرینش موجودات لطیف و آسیب پذیر را در حصار و حجابی قرار داده است تا مانع از فساد وطمع دیگران قرار بگیرند. مثلا مغز بادام و گردو و امثال اینها را در پوسته ای محکم قرار داده و یا جواهرات و گوهرهای گرانبها را در دل کوهها و در قعر دریاها پنهان ساخته است و طبیعی است اگر چیزی سهل الوصول شد طبعا در معرض طمع وتجاوز دیگران خواهد بود . از آنجا که حرمت و شخصیت زن بعنوان یک گوهر گرانبهاست لازم است در حرز و حفاظ محجوب بماند چرا که حساسیت و ضربه پذیری زن بلحاظ زینت های درونی وبیرونی که در اوست مورد طمع و آرزوهای پست بیماردلان قرا می گیرد، چون زن طبق روایات "المرئه ریحانه" همچون ریحان و یا شاخه گلی ظریف است که اگر باغبان او را پاس ندارد از دید و دست گلچین مصون نماند.                   

گر غنچه نهان شده در گل نچید         

    از بی حجابی گل است که عمر ش کم است

     حجاب حقی است الهی و از ضرویات دین اسلام است و منکر عمدی آن کافر است چرا که حجاب زن مربوط به خود او نیست تا از حق خود بگذرد و مربوط به مرد نیست تا بگوید راضی هستم و مال خانواده نیست تا رضایت خانواده کفایت کند، بلکه حجاب حقی است الهی ، خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد و اگر جامعه ای  این درس رقت و عاطفه را ترک کند به دنبال غریزه شهوت می رود و در فساد و فحشا غوطه ور میشود مانند غرب ، بنابرین حجاب و عفت زن حق الله و خود امین امانت الهی است پس ای خواهرم حق الهی خود را به عنوان امانت حفظ کن.

آفرینش لباس و پوشش و روی آوردن فطری انسان به آن ، به خاطر ویژگیهای روحی و جسمی بشر یكی از نعمتهای و هدایای الهی محسوب می شود خداوند در قرآن در مورد آفرینش لباس چنین می فرماید.

ای فرزندان آدم ! برای شما لباس فرو فرستادیم كه اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شماست و لباس تقوی بهتر است این از آیات خداوند است كه متذكر شده، پند بگیرید.

حجاب در ادیان الهی

1-حجاب در آئین زرتشت

در كتاب پوشاك باستانی ایرانیان چنین امده است «كوروش به قول كزنفون لباس مادی را به خصوص از این جهت كه عیب پوش بوده اقتباس كرده است پس كوروش لباس كوتاهِ تن نما را نمی پسندید و لباس قومی او نیز همان لباس پارسی چین دار بوده است.»

در كتاب پوشاك زنان ایران آمده است «... چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افكنده اند و در زیر آن یك پیراهن دامن بلند و در زیر این یك پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است می پوشیدند »

 « لباس زنان اشكانی پیراهنی بلند تا روی زمین ،گشاد ، پرچین ، آستین دار و یخه راست بوده است پیراهن دیگری داشته اند كه روی اولی می پوشیدند و قد این یكی نسبت به اولی كوتاه و ضمناً یخه باز بوده است روی این دو پیراهن چادری سر می كردند»

حجاب از منظر قرآن

با توجه به اینكه حجاب در فطرت انسان ها بوده و تمام ادیان الهی بر روی حجاب پافشاری می كردنداسلام فقط حد و مرز حجاب را برای زنان معین و مشخص كرده است .

مراحل پنج گانه حد و مرزحجاب در اسلام

مرحله اول : نهی از تبرج و خود نمایی

«یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی...

ای همسران پیامبر شما همچون یكی از زنان معمولی نیستند اگر تقوی پیشه كنید بنابراین به گونه ای هوس انگیز سخن نگوئید كه بیمار دلان در شما طمع كنند و سخن شایسته بگوئید و در خانه های خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین ظاهر نشوید...احزاب/32،33»

الف- خطاب به زنان پیامبر به خاطر انتسابشان به پیامبر از یك سو و فراگرفتن در كانون وحی است كه می تواند سرمشقی برای همه زنان باشند

ب- خانه پایگاه زن است و بدون حاجت از خانه خارج نشود.

ج- در هنگام سخن گفتن حالت تحریك آمیز توأم با ادا و اطوار نباشد

د-اندام و زینت های ظاهر و باطنی خود را در معرض دید نامحرم و انسان های بیماردل قرار ندهید و با آرایش و لباس های تزئین شده و كوتاه و نازك و بدن نما از خانه خارج نشوید كه با روح اسلام سازگاری ندارد.

مرحله دوم:پوشش چادر

« یا ایها النبی قل لازواجك و بناتك و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلك ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و كان الله غفوراًرحیماً.

ای پیامبر ! به همسران و دختران خود و زنان مؤمن بگو كه خویشتن را به چادر فرو پوشند این نزدیك تر است ، برای این كه شناخته و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خدا آمرزنده مهربان است . احزاب/59»

الف- معنای جلباب : پوششی سراسری است كه از سر تا پای زن را می پوشاند بنابراین مانتو بلند و گشاد حجاب قرآنی نیست هر چند پوشش خوبی باشد .

آیه در مورد لزوم پوشش كل بدن است .

مرحله سوم: رعایت عفت (نور/ 31)

الف- تقوی در نگاه

« و غضوا من ابصارهن و یحفظوا فروجهن»بعنی به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند و دامان خویش را حفظ كنند»

ب- تقوی در زینت

« و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها یعنی زینت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننماید»

 چون زیبائی زنان به زینت های ظاهری و باطنی است آیه می فرماید تمام زینتها اعم از آرایش ،محل طلا ، لباسهای زینتی را بپوشانند.

ج- تقوی در پوشش سر و گردن

« ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن یعنی و اطراف روسری خود بر سینه خود افكنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود»

طبق شأن نزول آیه 59 احزاب زنان مأمور پوشیدن چادر بودند اما چون چادرها جلوباز بود و آن را رها می كردند زینت های آنها پیدا بود و از آنجا كه رسم زنان عرب بر این بود كه روسریها را از بالای گوش و به پشت سر گره می زدند به صورتی كه موها پیدا نباشد ولی گوشها و زیر گلو و سینه ها نمایان بود بنابراین قرآن زنان را مورد خطاب قرار داده كه دو طرف روسریها را به پائین بیاندازند تا گوششها و گلو و سینه هم پوشیده باشد.

د- تقوی در كردار

« ولایضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن یعنی آنها هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود و صدای خلخال كه بر پا دارند به گوش رسد...»

از این دستور می توان فهمید كه هر چیزی كه موجب جلب توجه مردان می گردد مانند استعمال عطر های تند ، آرایش های جالب نظردر چهره و طریقه پوشیدن لباس ، مانتوها مخصوصاًكوتاه و تنگ و ... ممنوع است به طور كلی زن در معاشرت نباید كاری بكند كه موجب تحریك و تهییج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.

مرحله چهارم:اجازه ورود در سه نوبت

« یا ایها الذین امنوا لیستأذنكم الذین ملكت ایمانكم و الذین لم یبلغوا الحلم منكم ثلاث مرات من قبل صلوة الفجر و حین تضعون ثیابكم من الظهیرة و من بعد صلوة العشاء ثلاث عورات لكم... ای كسانی كه ایمان آورده اید باید بردگان شما و همچنین كودكانتان كه به حد بلوغ نرسیده اند در سه وقت از شما اجازه بگیرد : قبل از نماز صبح ، و در نیمروز هنگامیكه لباسهای ( معمولی)خود را بیرون می آورد و بعد از نماز عشاء..نور/58،59 »

مرحله پنجم: پوشش حجاب زنان بازنشسته

«والقواعد من النساء اللاتی لایرجون نكاحاً فلیس جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینة و ان یستعففن خیر لهن والله سمیع علیم یعنی و زنان از كار افتاده ای كه امید از ازدواج ندارند گناهی بر آنها نیست كه لباسهای روئین(چادر و مقنعه) خود را بر زمین بگذارند به شرط اینكه در برابر نامحرم خود آرائی نكنند و اگر خود رابپوشاندبرای آنها بهتر است و خداوند شنوا و دانا است . نور/60»

عوامل بی حجابی از منظر روایات

1- ضعف ایمان

امیرالمومنین فرمودند : علیکم بالصفیق فان من رق ثوبه رق دینه.

     پوشیدن لباس ضخیم بر شما لازم است زیرا کسی که لباسش نازک و بدن نما باشد دینش نیز ضعیف و نازک است.(وسایل/ج5/ص29)

2- بی عفتی

  الف: در کلام ؛

  پیامبر اکرم ( ص) فرمودند:هر کس با زنی که حق محرمیت را با او نداردشوخی نماید به هرکلمه هزارسال خداوند او را حبس می نماید(وسایل/20/198)

   ب: در نگاه ؛

امیر المومنین ( ع )فرمودند:من اطلق طرفه کثر اسفه. ( کسی که چمشش را بی بند و بار بگذارد تاسف و اندوه او بسیار خواهد شد).(بحار/ج74/288)

3- بی حیایی

امیرالمومنین(ع)می فرمایند:اعقل الناس احیاهم ( عاقلترین انسانها باحیاترین آنهاست).(غرر/ح5440/53)

امام صادق ( ع ) می فرمایند:لاایمان لمن لا حیاء له.(کسی که حیا نداردایمان ندارد)(كافی/ج2/ص106)

4- بی غیرتی

امام صادق ( ع )فرمودند : خدای متعال غیور است و هر غیرتمند  را دوست دارد و به جهت غیرت خود حرام کرده فواحش  را.(كافی/ج5/ص536)

امام رضا ( ع )  فرمودند : پیامبر اکرم ( ص) هفت دسته را لعنت کرد از جمله " المتغافل علی  زوجته و هو الدیوث " مردی که در حفظ عفت همسرش مسامحه می کند و پوشش او را نادیده می گیرد چنین مردی دیوث است.(فقه الرضا/ص252/باب التجارات)

امیر المومنین خطاب به مردم کوفه فرمودند : به من خبر رسیده که زنان شما در مسیر راهها به مردان تنه می زنند آیا حیا نمی کنید خداوند لعنت کند کسی را غیرت نمی ورزد.(كافی/ج5/ص537)

5-تبرج و خودنمایی

 الف:نهی از خود نمایی

داخل شدیم جابر از پیامبر نقل می کند که آن بزرگوار فرمودند : بدترین زنها زنی است که در غیاب شوهرش تبرج و خودنمایی کند و در حضور شوهر حصانت ورزد.(كافی/ج5/ص324)

رسول اکرم ( ص) فرمودند : برای زن سزاوار نیست که هنگام بیرون رفتن از خانه اش لباسش را جمع و فشرده کند.(كافی/ج5/ص519)

رسول اکرم(ص)درگفتاری دودسته را اهل دوزخ خواندند و فرمودند حتی بوی بهشت به مشام آنها نخواهد رسید.1- ستمگران تازیانه به دست که با تازیانه خود مردم را میزنند 2-زنان بد حجاب وبرهنه ای که با زرق و برق خود را به مردم نشان داده وهوسهای آنها را به سوی خود جذب می کنند،موهای سرشان همچون کوهانهای شتر سبکسر عربی است(

 ب:نهی از تعطر و تزیّن

پیامبر اکرم( ص) نهی کردند زن ، خود را برای غیر شوهر آرایش نماید اگر چنین کند بر خداوند سزاوار است که او را در آتش دوزخ بسوزاند

رسول اکرم( ص) در ضمن گفتاری فرمودند : زنی که از خانه اش در حالی که خود را آراسته و بزک کرده و عطر زده خارج گردد و شوهرش به این کار راضی باشد برای هر گامی که آن زن در بیرون خانه برمی دارد خانه ای در دوزخ برای شوهر او ساخته می گردد.(بحار/ج100/ص249)

ج: نهی از پوشیدن لباس نازک

امیر المومنین( ع ) فرمودند : شوهری که از همسرش اطاعت کند خداوند او را از جانب صورت به طور واژگون وارد دوزخ گرداند . شخصی پرسید این اطاعت که موجب چنین مجازاتی است کدام اطاعت است  حضرت در پاسخ فرمودند : زن از او می خواهد که با لباس نازک به ( مراکز پر جمعیت مانند ) حمامها وعروسیها و مجالس ترحیم برود و شوهرش به او اجازه می دهد واز سخن او اطاعت می‌کند .(وسایل/ج2/ص50)

 د:نهی از پوشیدن لباس شهرت

پیامبر اکرم( ص) فرمودند : کسی که لباس شهرت بپوشد خداوند در روز قیامت از وی روی بگرداند.

6-ضعف اعتقاد به عقوبت اخروی

امیرالمومنین ( ع )  فرمودند : من و فاطمه بر رسول خدا ( ص) و ایشان را در حالیکه شدیداً گریه می کردند مشاهده نمودیم. به ایشان گفتیم : پدر ومادرم به فدایت یا رسول الله ! چه چیز شما را به گریه وا داشته است ؟ حضرت فرمودند : یا علی در شب معراج که به آسمان رفتم زنان امت خود را در عذاب شدید دیدم و آنها را نشناختم،  لذا گریه کردم برای آنچه از شدت عذاب آنها دیدم بعد فرمودند:

1-     آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید.

 

2-   اما آن زنی که گوشت بدنش را میخورد برای این بود که بدنش را برای مردم زینت می کرد.

3-    آن زنی بود که گوشت بدنش را با قیچی جدا می کردند برای این که خودش را بر مردان عرضه می کرد(عیون اخبار الرضا/2/11

حجاب در کلام شهیدان

 و تو ای خواهر دینی ام ؛ چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است از خون سرخ من کوبنده تر است . ( شهید عبدالله محمودی )

خواهرم ؛ محجوب باش و باتقوا ؛  شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان  و تقوایتان می کشید.

حجاب تو سنگر تو است،  تو از داخل حجاب دشمن را میبینی ،  دشمن تو را نمی بیند. ( سردار شهید رحیم آنجفی )

 


:: بازدید از این مطلب : 177
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ کتابخانه علی اکبر(ع) خوش آمدید. آدرس کتابخانه:مبارکه دیزیچه- محله وینچه مسئول کتابخانه:ایمان نصوحی شماره تماس:52457585
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتابخانه علی اکبر(ع) وینچه و آدرس avpl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.