منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 761
بازدید کل : 115665
تعداد مطالب : 339
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 339
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 36

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 21
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 24
:: بازدید ماه : 761
:: بازدید سال : 2521
:: بازدید کلی : 115665
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393

شفاعت در نزد اهل سنت

چکیده: اگر به کتب معروف و معتبر حدیث اهل سنت رجوع کنیم، به وضوح خواهیم دید که روایات شفاعت را نقل کرده‌اند.
شفاعت پیامبر

رهروان ولایت ـ اگر به کتب معروف و معتبر حدیث اهل سنّت رجوع کنیم، به وضوح خواهیم دید که روایات شفاعت را نقل کرده و با توجه به آن‌ها، باید ملتزم به شفاعت پيامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) باشند؛ البته بسیاری از علمای آنان این مساله را پذیرفته و به وجود آن در روز قیامت اذعان کرده‌اند؛ امّا آنان شفاعت را تنها مختصّ به نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌دانند و غیر او را در این مقام شریک نمی‌دانند.

در این‌جا چند روایت از کتب معتبر آن‌ها را ذکر می‌کنیم؛ چون همه این روایات از نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند، ما تنها به بیان متن احادیث می‌پردازیم:

1. در صحیح مسلم -معتبرترین کتاب روایی اهل سنت- چنین آمده است:
الف) «أَنَا أَوَّلُ شَافِعٍ فِى الْجَنَّةِ: من در روز قيامت اولين شفاعت كننده هستم».
ب) «أَنَا أَوَّلُ النَّاسِ يَشْفَعُ فِى الْجَنَّةِ: من اولين كسى هستم که برای ورود به بهشت، شفاعت می‌کند».[1]

2. احمد بن حنبل -از برزگ‌ترین حدیث شناسان اهل سنّت است- نقل می‌کند:
الف) «شَفَاعَتِى لِمَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ مُخْلِصًا: شفاعت من براى كسی است كه به «لَا إلَهَ إلَّا اللَه» از روى اخلاص گواهى داده باشد».[2]
ب) «إنِّى لَارْجُو أَنْ أُشَفَّعَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ :من اميد دارم كه شفاعت من در روز قيامت پذيرفته گردد».[3]
ج) «أرید أَنْ أُؤَخِّرَ دَعْوَتِى شَفَاعَةً لِامَّتِى إلَى يَوْمِ الْقِيَمَة: من مى‏‌خواهم تقاضا و خواهش خود از خداى خودم را به تأخير بياندازم، و آن‌را شفاعت براى امت خودم در روز قيامت قرار دهم».[4]
د) «إنِّى أَخَّرْتُ عَطِيَّتِى شَفَاعَةً لِامَّتِى: عطيه‌اى كه به من از ناحيه خدا می‌رسد، من آن‌را براى شفاعت امت خودم قرار داده‏‌ام».[5]
و) «إِنَّ مِنْ أُمَّتِى لَمَنْ يَشْفَعُ لِأَكْثَرَ مِنْ رَبِيعَةَ وَ مُضَر: حقاً كه در امت من افرادى هستند كه هر يك از آن‌ها در روز قيامت، بيشتر از تعداد افراد قبيله ربيعه و مُضَر را شفاعت می‌كند».[6]

3. ابن ماجه در سنن خود چنین نقل می‌کند:
«يَشْفَعُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ ثَلَاثَةٌ: الانْبِيَآءُ، ثُمَّ الْعُلَمَآءُ، ثُمَّ الشُّهَدَآءُ: در روز قيامت سه طایفه شفاعت می‌كنند: پيغمبران، و پس از آن علماء، و پس از آن شهيدان.»[7]

4. حاكم در «مستدرك» خود چنین نقل می‌کند:
«خداوند در روز قيامت مردم را جمع می‌کند و در آن وقتى كه بهشت را نزديك می‌كنند، مومنين به پا خواسته و بالاتفاق نزد حضرت آدم(عليه‌السلام) رفته و می‌گويند: اى پدر ما، راه بهشت را براى ما باز كن، آدم در پاسخ می‌گويد: مگر چيزى غير از اشتباه من، شما را از بهشت بيرون كرد؟ من اهليّت اين كار را ندارم، به نزد إبراهيم خليل الله برويد و از او بخواهيد.
مومنين به نزد ابراهيم می‌آيند، و ابراهيم(علیه‌السلام) به آن‌ها می‌گويد: من صاحب اين موقعيّت نيستم، من خليل خدا بودم، به نزد موسى برويد كه خدا با او سخن گفت؛ مومنين به نزد موسى(علیه‌السلام) می‌آيند و موسى نیز به آن‌ها مي‌گويد: من اهليّت اين كار را ندارم به نزد عيسى برويد. حضرت عيسى(علیه‌السلام) نیز می‌گويد: من اهليّت اين كار را ندارم، به نزد محمد(صلی‌الله‌عليه‌وآله) برويد.
آن‌گاه من به پا خواسته و به اذن خداوند متعال بر پل صراط می‌ایستم [و مومنین را شفاعت می‌کنم] در اين حال اولين شما از صراط مانند سرعت برق عبور می‌كند.

راوی می‌گوید: من پرسیدم اى رسول خدا، سرعت برق چيست؟ حضرت فرمودند: آيا نديدى كه برق چگونه می‌گذرد و عبور می‌كند و در يك چشم بر هم نهادن بر می‌گردد، برخی دیگر به سرعت باد، برخی دیگر مانند پرندگان و حركت با چهارپايان، عبور می‌کنند؛ این اعمال مردم است که آن‌ها را با سرعت‏‌هاى متفاوت از صراط عبور مى‏‌دهد؛ و پيامبر شما پيوسته بر روى صراط ايستاده است و ندا می‌دهد: اى پروردگار من، سلامت بدار، سلامت بدار».[8]

5. سیوطی از علمای برجسته آنان در کتاب خود چنین نقل می‌کند:
الف) «شَفَاعَتِى لِاهْلِ الْكَبَآئِرِ مِنْ أُمَّتِى: شفاعت من در روز قيامت براى افرادى از امت من است كه معصيت كبيره انجام داده باشند».
ب) «شَفَاعَتِى لِامَّتِى مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ بَيْتِى: شفاعت من در قيامت براى امت من، نسبت به كسى است كه اهل بيت من‌را دوست داشته باشد».
ج) «شَفَاعَتِى يَوْمَ الْقِيَمَةِ حَقُّ فَمَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِهَا لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهَا: شفاعت من در روز قيامت حق است، پس كسى كه به آن ايمان نياورد از اهل شفاعت من نخواهد بود».[9]

-------------------------------

پی‌نوشت:
[1]. صحيح مسلم، كتاب إيمان، حديث 332 و 330.
[2]. مسند أحمد حنبل، جلد 2، ص 307 و ص 518.
[3]. همان، ج 5، ص 347
[4]. همان، ج 2، ص 478
[5]. همان، ج 2، ص 313، ص 409، ص 430، ص 486، ص 487
[6]. همان، ج 4، ص 212.
[7]. سنن ابن ماجه، كتاب زهد، باب 37.
[8]. مستدرك حاكم،  ج 4، ص 588 و 589.
[9]. جامع الصغير، حرف شين.


:: بازدید از این مطلب : 138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
آیا حدیث معروف، قلم وکاغذ، که در کتب اهل سنت وارد شده صحیح است؟
پرسش
سوال من در مورد حدیث دوات و قلم هست 1- من به منابع شیعه مراجعه کردم و دیدم که همه ناقلان شیعه (از شیخ مفید گرفته تا کتاب بحار و مناقب و ............) یا از قول صحیح مسلم و بخاری(دو دشمن امامت امام علی) روایت کردند یا زماناً بعد از نقل بخاری مسلم بوده است(وفات بخاری در سال 256 قمری است و قبل از آن هیچ حدیثی نیست) همچنین رواتی که از زمان مسلم و بخاری به عبدالله ابن عباس میرسند هیچ کدام در نزد شیعه توثیق نشده است به غیر از خود ابن عباس که مقبول الفریقین است . . همچنین سندی که از ابان بن ابی عیاش روایت شده است محل اشکال است. به علت اینکه در کتاب تنقیح المقال با توضیحاتی از منظر بعضی علماء او را فاسد المذهب خواندند جلد 1صفحه 3. همچنین علامه امینی در الغدیر به استناد کتاب تهذیب المنطق، ابان بن ابی عیاش را در فهرستِ دروغ گویان و جاعلان حدیث یاد کرده است (الغدیر 209/ 5.) حتی علماء در مورد اصل کتاب امروزی سلیم بین قیسی که در دست ماست تردید دارند از جمله شیخ مفید کتاب را ضعیف دانسته اند. ومى‏فرماید: «اطمینانى به این کتاب نیست و به بیشتر مطالب آن نمى‏توان عمل کرد؛ چرا که دستخوش تخلیط و تدلیس گشته است. پس شایسته است دین باوران از عمل کردن به همه مطالب آن بپرهیزند و بر آن اعتماد نکنند و احادیث آن را روایت ننمایند. (تصحیح الاعتماد، ص 72) وشیخ طوسی نیز نام او را در میان اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق (ع)آورده و ضعیف خوانده است. به هرحال رجال‌شناسان، اعم از شیعی و سنی، ابن ابی عیاش را توثیق نکرده‌اند (طوسی، رجال، 106؛ علامه حلّی، 99؛ حلّی، 414) استناد به یک کتابی که که در آن خیلی از علماء شک دارند و ابان را فاسد می خوانند خیلی جالب به نظر نمی رسد. به نظر شما همین دلائل نشان نمی دهد که سند شیعه در مورد این حدیث بسیار ضعیف است؟ 2- چرا وقتی خصوصیترین جنایتهای اهل نفاق به زهرا و علی در کتب اصلی و اربعه شیعه یافت می شود ، ائمه اطهار چه لزومی و چه صلاحی دیدند که این حدیث را روایت نکنند؟ 3- سنی های بی شرم هیچوقت برداشت ما را نداشتند . و تعبیرات و توجیهاتی دارند و حتی ا حادیثی را مطرح می کنند و در کنار حدیث دوات و قلم می گذارند تا استدلالات ما را زیر سؤال ببرند مثلاً حدیث زیر: عن عائشة قالت: قال لی رسول الله صلى الله علیه وسلم فی مرضه: «ادعی لی أبابکر أباک وأخاک حتی أکتب کتاباً فإنی أخاف أن تتمنی متمناً ویقول قائل: أنا، ویأبی الله و المؤمنون إلا أبابکر (صحیح مسلم جلد7 بابی از فضائل ابوبکر صفحه 110 طبع محمد علی صبیح) و می گویند اگر به مسلم و بخاری استناد می کنید پس این را هم قبول کنید!! حال به نظر شما باز ما می توانیم بگوییم چون خودشان قبول دارند پس ما هم قبول کنیم ورروایتهای خودشان را به عنوان استناد به آنها ذکر کنیم ؟ و آیا می توانیم بگوییم ولایت علی از این حدیث اثبات می شود؟ و آیا حادثه عظیم غدیر که در کتب اصلی شیعه هست و طبق قران دین کامل می شود ورسالت پیغمبر تمام، برای توجیه امامت علی (ع) کافی نیست؟ 4- فکر نمی کنید چون عمر دشمن علی و محمد است لذا ما این برداشت را کردیم نه این که خدای نکرده بخواهم اتهامی بزنم ولی روایت به گونه ای است که ذهنها به این سمت منعکس می شود که چون عمر دشمن است پس محال است درست نباشد ؟ وآیااین به نظر شما کافی است؟ 5- به نظر شما نمی توان از دید دیگر نگریست و نظریه جدیدی مطرح کرد و راه سومی را انتخاب کرد یعنی نه آنچه سنی می گوید و نه آنچه علماءشیعه بر حق بر داشت میکنند؟
پاسخ اجمالی

این حدیث اولاً: با سندهای دیگری که از نظر اهل سنت صحیح است، در اکثر کتب روایی مانند صحیح بخاری ،صحیح مسلم ،مسند احمد ،و... نقل شده، و در سند آن هم طرق مختلفی آمده ،و بزرگان اهل سنت هم آن را قبول کرده اند، گرچه ممکن است در برخی سندها افراد ضعیف باشند ولی اسناد صحیح و قطعی هم وجود دارد؛ مانند روایتی که از سعید ابن جبیر  و ابن عباس ،نقل می کنند، یکی از نشانه های صحت این حدیث در نظر اهل سنت این است که به توجیه آن پرداخته اند؛ مثلاً گفته اند؛ این توهین و جسارت به پیامبر(ص) نیست بلکه عمر، د رمقام سؤال پرسیدن بوده ، و همین توجیهات، دلیلی است بر اینکه؛ خود اهل سنت این روایت را قبول دارند ،وگرنه معنی ندارد اگر کسی روایتی را قبول نداشته باشد و آن را ضعیف یا جعلی بداند، به دنبال توجیه کردن آن باشد. بنابر این ما می توانیم برای اثبات عدم لیاقت فردی غیر از علی (ع) بر خلافت  به آن روایت تمسک کنیم.

 

پاسخ تفصیلی

حدیث «قلم و قرطاس» از عجیب ترین احادیثى است که در امر خلافت نقل شده است و جالب این که این حدیث، علاوه بر این که در کتب معتبر شیعه؛ مانند منهاج الکرامه[1]، الارشاد ، بحار الانوار و.. آمده است، در معروفترین منابع اهل سنّت؛ مثل صحیح بخارى،صحیح مسلم ،مسند احمد و...دیده مى شود.در برخی از کتب اهل سنت با عبارت "الاحادیث الصحیحة" وارد شده است. در صحیح بخاری که آن را بسیار قبول دارند،در باب «مرض النبى(ص)» از «سعید بن جبیر» از «ابن عبّاس» نقل شده که مى گفت: «هنگامى که رسول خدا(ص) در آستانه رحلت از دنیا، قرار گرفت و اطراف حضرت گروهى حاضر بودند، فرمود: قلم و کاغذى بیاورید تا چیزی براى شما بنویسم که به برکت آن ، هرگز گمراه نشوید. بعضى از حاضران گفتند:بیمارى بر پیامبر(ص) غلبه کرده (و العیاذ باللّه هذیان مى گوید) و ما قرآن را داریم و براى ما کافى است.در میان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضى مى گفتند: بیاورید تا حضرت بنویسد و هرگز گمراه نشوید. و بعضى غیر از آن را مى گفتند، هنگامى که سر و صدا و غوغا و اختلاف زیاد شد، رسول خدا(ص) (با ناراحتى شدید) فرمود: برخیزید و از نزد من بروید.[2]

 

این حدیث به طرق مختلف و با تعبیرات گوناگون در همان صحیح بخارى نقل شده است . در این که چه کسى این سخن ناروا را درباره پیامبر(ص) گفت ،در صحیح مسلم آمده است: گوینده این سخن عمر بود، در آنجا که مى گوید: هنگامى که پیامبر(ص) درخواست دوات و کاغذ کرد تا پیامى بنویسد که هرگز مسلمانان گمراه نشوند عمر گفت ؛ بیمارى بر او غلبه کرده و چنین سخنانى مى گوید ،ما قرآن را داریم و همین کافی است. و در همان کتاب و همچنین صحیح بخارى آمده است که ابن عبّاس، پیوسته بر این ماجرا افسوس مى خورد و آن را مصیبتى بزرگ مى شمرد.[3]

 

دلیل بر اینکه این حدیث در نزد اهل سنت صحیح است ،برخی از توجیهاتی است که بزرگان آنها بیان نموده اند،زیرا اگر کسی حرفی را از ابتدا و اصل قبول ندارد و آن را جعلی می داند نباید به دنبال توجیه آن باشد.

 

از جمله توجیهاتی که در مورد این حدیث کرده اند؛تو جیه ابن تیمیه است که بسیار نزد اهل سنت مورد قبول است، در کتاب معروف خودش منهاج السنة می گوید[4]:این حرف عمر که گفت ؛ یهجر از روی تردید و به صورت سؤال است؛ یعنی عمر شک کرد و ندانست که آیا این حرف پیامبر(ص) به خاطر شدت بیماری است، یا از روی حرف های عادی حضرت است، و عمر دارد سؤال می کند، و همزه استفهام آن هم در تقدیر است. وگرنه عمر به جزم و قطع نگفت که حضرت هزیان می گوید ،و شک و تردید هم برای عمر اشکالی ندارد؛ زیرا معصوم نبوده است. البته این توجیه قابل قبول نیست؛ زیرا در همه این روایت ها جمله کتاب خدا برای ما کافی است آمده و این دلیلی است بر اینکه عمر سؤال نکرده بلکه دارد خبر می دهد و در ادامه می گوید ،ما قرآن را داریم و نیازی به وصیت حضرت نداریم.

 

مطلب دیگر این که این حدیث مورد قبول شیعه هم می باشد ، و این گونه نیست که فقط از کتا ب سلیم ابن قیس نقل شده باشد، تا کسی بخواهد در صحت این کتاب خدشه کند بلکه علامه مجلسی در بحارالانوار یک جا از کتاب سلیم ابن قیس به سند ابان ابن ابی عیاش این روایت را نقل می کند[5]، ولی موارد زیاد دیگر ی هست که به سند صحیح از سعید ابن جبیر نقل می کند[6] که از جمله آن موارد عبارت است از این مورد،وَ رَوَى مُسْلِمٌ فِی الْکِتَابِ الوصایا، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ ائْتُونِی بِالْکَتِفِ وَ الدَّوَاةِ أَوِ اللَّوْحِ وَ الدَّوَاةِ أَکْتُبْ کِتَاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً. فَقَالُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ یَهْجُرُ.

 

یعنی مسلم که از صحاح اهل سنت است از سعید ابن جبیر و او از ابن عباس این حدیث را نقل می کند.[7]

 

وهمچنین شیخ مفید هم در کتاب الارشاد که از کتب معتبر وی است حدیث را نقل می کند.[8]

 

در این جا شایسته است به دو حدیثی از البانی اشاره کنیم (البانی که خود از بزرگانی است که وهابیت به فضل و دانشش در شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح اعتراف دارد و با توجه به اینکه ایشان آن دو حدیث را متفق علیهما معرفی می کند):

 

1.از ابن عباس نقل شده که گفت: هنگامى که پیامبر در حال احتضار بود، مردم و از جمله عمر در خانه‏اش گرد آمده بودند، آن حضرت فرمود: «بیایید چیزى براى شما بنویسم که پس از من گمراه نشوید» عمر بن خطاب گفت: درد بر او چیره شده (این سخن ها بر اثر شدت درد است) و قرآن پیش شما است و همین کفایتتان می کند، حاضران نزد پیامبر به اختلاف برخاستند.

 

برخى گفتند: آنچه پیامبر فرمود درست است و گروهى سخن عمر را تأیید کردند. چون جنجال و اختلاف بالا گرفت پیامبر فرمود: از نزد من برخیزید و بیرون بروید که در چنین محضرى، غوغا روا نیست. عبد اللَّه بن عباس چنان مى‏گریست که اشکش سنگریزه‏ها را تر مى‏کرد و مدام مى‏گفت: چه روزى بود! هر مصیبتى از آنجا آغاز شد که میان پیامبر و نوشته او فاصله افکندند.

 

 2. و در روایت سلیمان بن ابی مسلم احول آمده که ابن عباس گفت: پنجشنبه چه روزى بود! هر مصیبتى از آنجا آغاز شد چنان مى‏گریست که اشکش سنگریزه‏ها را تر مى‏کرد که میان پیامبر و نوشته او فاصله افکندند. گفتم: ابن عباس پنجشنبه چه روزى بود؟ گفت: درد سختی بر حضرت  عارض شد: "فرمود: استخوانی بیاورید چیزى براى شما روی آن بنویسم که پس از من گمراه نشوید آنها به اختلاف پرداختند که این پیش حضرت شایسته نبود عداه ای گفتند نباید به حضرت می گفت (درد بر او چیره شده) هذیان می گوید. با او دعوا می کردند حضرت فرمود: رهایم کنید مرا ترک کنید بگذارید همین حالت بمانم که برایم بهتر است و آنها را به سه چیز امر فرمود: مشرکین را از جزیرة العرب بیرون کنید همان طور که من می پذیرفتم از سومی ساکت شد یا گفت من فراموشش کردم.

 

سفیان می گوید این از سخن سلیمان و متفق علیه است.[9]

 

 

 

 

نتیجه کلی :

 

حدیث دوات و کاغذ، از احادیث معروفی است که؛ مورد اتفاق شیعه و سنی است، و در کتب معتبر اهل سنت بیان شده، و در مواردی هم گرچه به دنبال توجیه آن بوده اند، ولی اصل وجود آن را پذیرفته اند، بنابر این استفاده از این حدیث، که مورد قبول و اتفاق اهل سنت است، برای ما در مقام احتجاج اشکالی ندارد، بلکه به خوبی می توان به آن استدلال کرد؛ زیرا یکی از راه های خوب در استدلال استفاده کردن از مواردی است که طرف مقابل قبول دارد.

 

به بیان دیگر در کتب منطقی بحثی را تحت عنوان جدل مطرح می کنند و می گویند؛ یکی از راه های گفتگو با مخالفین این است که، با مواردی که خود طرف مقابل به صحت آن اقرار کرده است و از مسلمات و مشهورات در نزد آنها است علیه خودشان استفاده شود و این به معنای این نیست که ما همه حرف های طرف مقابل را بپذیریم تا گفته شود پس احادیث دیگری هم که آنها می گویند باید پذیرفته شود بلکه همان طور که در منطق مطرح است ما برای اثبات ادعای خودمان از مقبولات خود آنها استفاده می کنیم ،و در مورد این حدیث هم می گوییم این از مقبولات خود شما است و بزرگان شما در کتب معتبرتان نقل کرده اند [10]. به همین علت در کتبی مانند منهاج الکرامة علامه حلّی، به این حدیث استدلال شده و این را به عنوان دلیلی بر عدم صلاحیت، غیر از حضرت علی(ع) بر امر خلافت و جانشینی پیامبر آورده است.[11]

 

 

:: بازدید از این مطلب : 146
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
کرامات عمر بن خطاب در كتب اهل سنت
   

صداي عمر از مدينه تا فسا رسيد

 

اين قصه آن قدر معروف است كه حتي كتاب‌هاي لغت نيز آن را نقل كرده‌اند . ما آن را از كتاب البداية و النهاية ابن كثير نقل مي‌كنيم :

 

ذكر سيف عن مشايخه أن سارية بن زنيم قصد فسا و دار أبجرد فاجتمع له جموع ـ من الفرس و الأكرادـ عظيمة و دخم المسلمين منهم أمر عظيم و جمع كثير، فرأي عمر في تلك الليلة فيما يري النائم معركتهم و عددهم فخاوفت من النهار و أنهم في صحراء و هناك جبل إن اسندوا اليه لم يؤتوا ألاّ من وجه واحد. فنادي من الغد الصلاة جامعة، حتي اذا كانت الساعة التي رأي أنهم اجتمعوا فيها، خرج الي الناس و صعد المنبر، فخطب الناس و أخبرهم بصفة ما رأي، ثم قال: يا سارية! الجبل الجبل!!! ثم اقبل عليهم و قال ان الله جنودا و لعل بعضها أن لم يبلغّهم. قال: ففعلوا ما قال عمر، فنصرهم الله علي عدوهم و فتحوا البلد.

 

جناب عمر بن خطاب در مدينه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه و آيات قرآن را مي خواند؛ يك دفعه سه مرتبه گفت: «يا ساريه الجبل»، همه ماندند كه چه اتفاقي افتاده؛ بعد از نماز از او پرسيدند كه چه شد وسط خطبه اين چنين گفتي؟ گفت: در حين خطبه خواندن، يك نگاهي كردم به ملكوت زمين و زمان، ديدم لشكري كه براي فتح نهاوند فرستاديم، دشمنان از 4 طرف مي خواهند محاصره كنند و آنها را از بين ببرند، فرمانده شان آقاي ساريه بود، او را صدا زدم كه بيائيد به طرف كوه و از يك طرف با دشمن بجنگيد، تا آنها از 4 طرف حمله نكنند؛ آنها هم آمدند به سمت كوه و جنگيدند. بعد از 3 ماه كه لشكر آمد به مدينه، سؤال كرديم كه آيا اين قضيه را شما هم ديديد؟ گفتند: بله، در فلان روز در بيابان نهاوند بوديم كه صداي آقاي عمر در فضا طنين انداز شد و همه لشكر هم صداي او را شنيدند و او از مدينه صدا زد: «يا ساري الجبل»، و اگر صداي عمر نبود، همه از بين رفته بوديم و اين پيروزي هم نصيب اسلام نمي شد

 

البداية و النهاية، ج7، ص94، قصه جنگ فسا و المغني ، عبد الله بن قدامه ، ج 10 ، ص 552 و الشرح الكبير ، عبد الرحمن بن قدامه ، ج 10 ، ص 387 و فيض القدير شرح الجامع الصغير ، المناوي ، ج 4 ، ص 664 و تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 87 و دقائق التفسير ، ابن تيمية ، ج 2 ، ص 140 و أسد الغابة ، ابن الأثير ، ج 2 ، ص 244 و الإصابة ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 5 – 6  و تاريخ اليعقوبي ، اليعقوبي ، ج 2 ، ص 156 و الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 42 – 43 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 384 و تاريخ ابن خلدون ، ابن خلدون ، ج 1 ، ص 110 و تاج العروس ، الزبيدي ، ج 16 ، ص 327 .

 

رود نيل تحت فرمان عمر

 

فخر رازي در تفسيرش از جمله مي‌نويسد :

 

الثاني : روي أن نيل مصر كان في الجاهلية يقف في كل سنة مرة واحدة وكان لا يجري حتى يلقى فيه جارية واحدة حسناء ، فلما جاء الإسلام كتب عمرو بن العاص بهذه الواقعة إلى عمر ، فكتب عمر على خزفة : أيها النيل إن كنت تجري بأمر الله فاجر ، وإن كنت تجري بأمرك فلا حاجة بنا إليك ! فألقيت تلك الخزفة في النيل فجرى ولم يقف بعد ذلك .

 

تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 88 .

 

رود نيل طغيان كرده بود و خانه هاي مردم داشت نابود مي شد. آمدند خدمت عمر بن خطاب كه اي خليفه رسول الله! به داد ما برس كه خانه هايمان رفت. جناب عمر بن خطاب گفت: يك سفالي براي من بياوريد؛ سريع براي او آوردند و با دست مباركش بر روي آن سفال نوشت  :

 

اگر به امر خداوند جاري مي شوي، پس جاري شو و اگر به امر خودت جاري مي شوي، ما كاري نداريم هر كاري مي كني بكن.

 

بعد از آن، اين رودخانه ديگر طغيان نكرد و مردم از طغيان رود نيل راحت شدند.

 

زمين از شلاق عمر ترسيد !

 

فخر رازي مي‌نويسد :

 

الثالث : وقعت الزلزلة في المدينة فضرب عمر الدرة على الأرض وقال : اسكني بإذن الله فسكنت وما حدثت الزلزلة بالمدينة بعد ذلك .

 

وزي در مدينه زلزله شديدي آمد و مردم ريختند بيرون و پناه آوردند به خليفه دوم، خليفه دوم شلاق خود را محكم بر زمين كوبيد و گفت: " آرام باش به اذن خدا " زمين هم آرام شد؛ بعد از آن،‌ زمين مدينه ديگر زلزله نگرفت .

 

آتش ، تحت فرمان عمر!

 

 الرابع : وقعت النار في بعض دور المدينة فكتب عمر على خزفة : يا نار اسكني بإذن الله فألقوها في النار فانطفأت في الحال .

 

تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 88 .

 

يكي از خانه هاي مدينه آتش گرفت و سرايت كرد به بخش أعظمي از خانه هاي مدينه. مردم مانده بودند حيران و سرگردان كه خانه ها آتش گرفته. عمر نوشت : " اي آتش به اذن خدا ساكن و خاموش شو" و آن را انداخت در آتش و آتش در همان لحظه ساكت  و خاموش شد .

 

 

 

 اين نمونه كوچكي بود از غلو‌هاي اهل سنت در باره خليفه دوم . اگر خداي نخواسته يكي از شيعيان  عين همين مطالب را در باره امير المؤمنين يا يكي ديگر از ائمه عليهم السلام نقل كند ، فوراً او را متهم به غلو كرده و فتوي به كفر او مي‌دهند .

 

آهاي وهابي ها ! شما چه جوابي به اين مطالب داريد ؟

 

در رابطه با غلو در مذهب اهل سنت نيست مي توانيد به لينک زير مراجعه کنيد:



:: بازدید از این مطلب : 165
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
حدیث منزلت
93/05/29 ساعت 23:12 | نوشته ‌شده به دست سلیم | ( نظر بدهید )

بسم الله الرحمن الرحیم

متن حديث منزلت در منابع اهل سنت - بخاري و مسلم

به روايت بُخارى‏

حديث منزلت در صحيح‏ بُخارى در دو مورد نقل شده است.
محمّد بن بشّار، از غندر، از شعبه، از سعد نقل مى‏كند كه گويد: از ابراهيم بن سعد، از پدرش
سعد بن أبى وَقّاص شنيدم كه مى‏گفت:
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله‏ به على‏ عليه السلام‏ فرمود:
أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى؟ «1»
آيا راضى نمى‏شوى كه براى من همانند هارون براى موسى باشى؟
بُخارى اين حديث را در جاى ديگرى اين گونه نقل مى‏كند:
مسدّد، از يحيى، از شُعبه، از حكم، از مصعب- مصعب بن سعد بن أبى وَقّاص- از پدرش نقل
مى‏كند كه گويد:
هنگامى كه پيامبر اكرم‏ صلى اللَّه عليه وآله‏ براى جنگ تبوك از مدينه بيرون مى‏رفت، على‏ عليه
السلام‏ را در مدينه به جاى خود قرار داد.
على عرضه داشت: آيا بار زنان و كودكان را بر دوش من مى‏گذارى؟
پيامبر فرمود:
ألا ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلّاأنّه ليس بعدي نبيّ؟ «2»
آيا خشنود نمى‏شوى كه براى من همانند هارون براى موسى باشى مگر اين كه بعد از من
پيامبرى نيست؟

به روايت مسلم‏

مسلم بن حَجّاج قشيرى اين حديث را با سندهاى متعددى روايت مى‏كند. به عنوان نمونه به
مواردى اشاره مى‏كنيم.
يكى از آن‏ها روايتى است كه با سند خود از سعيد بن مسيّب، از عامر بن سعد بن ابى وَقّاص، از
پدرش نقل مى‏كند كه پيامبر اكرم‏ صلى اللَّه عليه وآله‏ به على‏ عليه السلام‏ فرمود:
أنت منّي بمنزلة هارون من موسى إلّاأنّه لا نبيّ بعدي.
 
تو براى من همانند هارون براى موسى هستى، جز آن كه بعد از من پيامبرى نخواهد بود.
سعيد گويد: دوست داشتم اين حديث را رو در رو از خود سعد بشنوم، به همين جهت با او ملاقات
كردم و حديثى را كه عامر برايم نقل كرده بود به سعد باز گفتم.
او گفت: من اين حديث را از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله‏ را شنيده‏ام.
گفتم: به راستى خودت شنيده‏اى؟
او در پاسخ من انگشتانش را بر گوش‏هايش نهاد و گفت: آرى، اگر دروغ بگويم گوش‏هايم كر شوند.
«3» گفتنى است كه اين متن داراى نكته‏هايى است كه بايد به آن‏ها توجّه شود.
مسلم در مورد ديگر به سند ديگرى در صحيح‏ چنين نقل مى‏كند:
بُكير بن مسمار، از عامر بن سعد ابى وَقّاص، از پدرش نقل مى‏كند كه گويد: معاوية بن ابى سُفيان
به سعد گفت: چه چيزى تو را از دشنام دادن به ابوتراب باز مى‏دارد؟
گفت: هر گاه آن سه ويژگى را كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله‏ درباره او فرمود به ياد مى‏آورم، هرگز
به او دشنام نمى‏دهم ... سپس سعد سه ويژگى را نقل كرد كه يكى از آن‏ها حديث منزلت بود.
«4»

دو كتاب صحيح از ديدگاه اهل تسنّن‏

آن چه گذشت، احاديثى بود كه در دو كتاب‏ صحيح‏ اهل سنّت نقل شده است. شما مى‏دانيد در
ميان آنان مشهور و معروف است كه احاديث اين دو كتاب، به طور قطع صحيح و درست است و
بيشتر آن‏ها معتقدند كه تمامى احاديث اين دو كتاب قطعى الصدور است و جايى براى بحث و
خدشه در سندهاى هيچ كدام از آن روايات وجود ندارد.
براى اطمينان و تأكيد بيشتر مى‏توانيد به كتاب‏هايى كه در علوم حديث نوشته‏اند مراجعه نماييد. به
عنوان نمونه به كتاب‏ تدريب الراوى فى شرح تقريب النّواوى‏، تأليف حافظ جلال الدين سيوطى؛ هم
چنين به شرح‏هايى كه بر كتاب‏ الفيّة الحديث‏ نوشته شده است؛ مانند شرح ابن كثير، شرح زين
الدين عراقى‏ و شرح‏هاى ديگر مراجعه كنيد.
حتى اگر به كتاب‏ علوم الحديث‏ ابوالصلاح مراجعه كنيد، اين مطلب را خواهيد ديد.
از طرفى شاه ولى اللَّه دهلوى در كتاب‏ حجة اللَّه البالغه‏ كه كتابى‏ معتبر و مورد اعتماد نزد اهل
تسنّن است، بر اين موضوع تأكيد مى‏كند.
وى پس از آن كه اتّفاق و اجماع تمامى علما را بر آن نقل مى‏كند مى‏گويد:
همه علما اتّفاق نظر دارند كه هر كس به اين دو كتاب اعتنا نكند و آن‏ها را بى‏ارزش بداند، بدعت
گذارده و راه مؤمنان را نپيموده است.
بنا بر اين و با توجّه به سخن شاه ولى اللَّه دهلوى- كه بر آن ادّعاى اجماع نيز كرده است- هر كس
در سند حديث منزلت مناقشه كند، بدعت‏گذار در دين خواهد بود كه از طريقه مؤمنان عدول كرده و
به راهى ديگر مى‏رود.
از سوى ديگر اگر به كتاب‏هاى رجال نگاه كنيد، خواهيد ديد كه بُخارى و مسلم از هر راوى كه
روايتى نقل كرده‏اند، تمامى راوى شناسان به او اعتماد كرده و حديثش را مى‏پذيرند؛ به گونه‏اى كه
برخى از آن‏ها گفته‏اند: هر كس از اين دو نفر روايت كند، از پل عبور كرده است.
بنا بر اين، شيعيان همواره براى اثبات حقشان و يا ابطال نظريات آنان به احاديث معتبرى استدلال
مى‏كنند؛ آن گاه كه اهل سنّت از پاسخ آنان ناتوان مى‏شوند و راه گريزى نمى‏يابند به اين سخن
كه شيخين (بُخارى و مسلم) اين حديث را در كتاب خود نياورده‏اند متوسّل شده و از اين رهگذر
حديثى را كه به مصلحتشان نيست رد مى‏كنند!
به عنوان نمونه اين حديث شريف را ملاحظه كنيد.
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله‏ فرمود:
ستفترق امّتي على ثلاث وسبعين فرقة.
پس از من امّتم به هفتاد و سه گروه تقسيم خواهند شد.
اين حديث با اين تعبير در صحيح‏ بُخارى و صحيح‏ مسلم نيامده است؛ ولى در سنن‏ چهارگانه‏ «5»
موجود است. ابن تيميّه در رد اين حديث مى‏گويد: اين حديث در صحيحين نيامده است! «6» با اين
وجود كه نويسندگان‏ سنن‏ و مسانيد؛ مانند امام احمد بن حنبل و علماى ديگر اين حديث را در
كتاب‏هاى خود نقل كرده‏اند؛ ولى ابن تيميّه به بهانه اين كه در صحيح‏ بُخارى و مسلم نيامده است
اين حديث را نمى‏پذيرد.
آن چه بيش از همه نظر هر انسان منصفى را به خود جلب مى‏كند اين است كه اهل سنّت بر
قطعى الصدور بودن احاديث‏ صحيحين‏ تأكيد و نقل آن‏ها توسط بُخارى و مسلم را دليل بر قبول
روايت و نقل نكردنشان را دليل بر ردّ احاديث مى‏دانند؛ با وجود اين هر گاه ببينند در اين دو كتاب
حديثى وجود دارد كه شيعيان در مقام استدلال بر ضدّ آنان بهره مى‏برند، با كمال جرأت آن حديث را
رد كرده و تخطئه مى‏كنند!
از همين رو در صحيح‏ بُخارى و مسلم نقل شده كه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام‏ بر ابوبكر
خشمگين شد و تا زنده بود با او سخن نگفت. نويسنده كتاب‏ تحفة الاثنا عشريه‏ اين حديث را باطل
دانسته و رد مى‏كند. «7» هم چنين قسطلانى در كتاب‏ ارشاد السارى‏ كه شرحى بر صحيح‏
بُخارى است و ابن حجر مكّى در الصواعق المحرقه‏، از بيهقى نقل مى‏كنند كه او حديث زهرى را
كه حضرت على‏ عليه السلام‏ به مدّت شش ماه با ابوبكر بيعت نكرد، ضعيف شمرده است. بنا بر
اين بيهقى اين حديث را تضعيف مى‏كند و اين تضعيف را قسطلانى و ابن حجر نقل كرده‏اند، با اين
كه اين حديث در دو كتاب‏ صحيح‏ بُخارى و مسلم موجود است.
از اين رو حافظ ابوالفرج ابن جوزى حنبلى، حديث ثقلين را در كتاب‏ العلل المتناهيه فى الأحاديث
الواهيه‏- كه براى جمع آورى احاديث ضعيف و واهى تأليف شده- آورده است، با اين كه حديث
ثقلين در صحيح‏ مسلم نيز آمده است و به همين جهت بسيارى از علما بر او خرده گرفته‏اند.
روشن شد كه موضوع پذيرش حديث يا رد آن دائرمدار مصالح اهل تسنّن است. هر گاه ببينند
حديثى به مصلحت آن‏ها و به نفع مذهبشان است، بر آن اعتماد كرده و به جهت وجود آن در
صحيحين‏، بر صحّتش استدلال مى‏كنند. اما اگر حديثى به ضرر آن‏ها بوده و پايه‏اى از پايه‏هاى
مذهب و مكتب عقيدتى آن‏ها را فرو مى‏ريزد، آن حديث را ضعيف شمرده و يا باطل مى‏دانند، گرچه
در هر دو كتاب‏ صحيح‏ و يا يكى از آن‏ها نقل شود.
بديهى است كه اين روش در بررسى احاديث، روش پسنديده‏اى نيست، و انديشمندان و ارباب
فضيلت چنين روشى ندارند و هرگز آنان و كسانى كه عقيده خود را بر پايه‏هاى محكم استوار
مى‏نمايند و به آن ملتزم مى‏شوند، چنين كارى نمى‏كنند.
آن گاه كه نوبت به حديث منزلت مى‏رسد، مى‏بينيم برخى از علماى اصول و علم كلام با صراحت
تمام در سند آن مناقشه مى‏كنند، يا آن را تضعيف نموده و صحيح نمى‏دانند، با اين كه حديث در هر
دو كتاب‏ صحيح‏ موجود است.
ما از آنان مى‏پرسيم: پس قطعى الصدور بودن احاديث‏ صحيحين‏ چه شد؟ و هدف شما از اصرار بر
اين مطلب چيست؟
البته ما نيز اعتقادى به قطعى الصدور بودن احاديث‏ صحيحين‏
نداريم و بر اين باوريم كه غير از قرآن كريم هيچ كتابى نيست كه از آغاز تا پايانش صحيح باشد.
امّا سخن ما با كسانى است كه اين دو كتاب را صحيح مى‏دانند و بر اساس تصريحات خودشان با
آن‏ها سخن مى‏گوييم.
بنا بر آن چه گذشت، معلوم شد كه برخى از اهل تسنّن قاعده ثابتى ندارند كه هميشه به آن
پايبند بوده و لوازم آن را بپذيرند. آن چه هست خواسته‏هاى نفسانى آن‏هاست كه به عنوان قواعد
مرتب كرده و آن‏ها را اصل و اساس قرار داده‏اند. هر گاه خواستند آن قواعد را به كار مى‏بندند و هر
زمانى كه موافق ميلشان نبود آن‏ها را به بوته فراموشى مى‏سپارند.
حديث منزلت به جز در دو كتاب‏ صحيح‏ بخارى و صحيح‏ مسلم به كيفيت‏هاى ديگرى نيز در
كتاب‏هاى مشهور و معروف اهل سنّت نقل شده است. ما اين متون را مى‏آوريم؛ چرا كه هر نقل و
هر متنى خصوصيّت ويژه‏اى دارد كه بايد به خوبى در آن تأمّل شود.

:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
کتب حدیث معروف شیعه و مؤلفان آنها


پدید آورنده : سید محمد شفیعی مازندرانی ، صفحه 244

 

شیعه امامیه در رشته های مختلف دانش اسلامی دارای تالیفات گرانسنگی است، و از آن جمله اند کتب هشتگانه زیر:

1 - کافی از ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی (م 328 یا 329 ق) ;

2 - کتاب من لایحضره الفقیه از محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (م 381 ق) ;

3 - تهذیب الاحکام از شیخ الطائفه، ابو جعفر، محمد بن حسن طوسی (م 460 ق) ;

4 - الاستبصار از شیخ الطائفه، ابو جعفر، محمد بن حسن طوسی م 460 ق) ;

5 - وافی از محمد بن مرتضی ابن محمود ملقب به فیض و ملا محسن فیض کاشانی (م 1091 ق) ;

6 - وسائل الشیعه از شیخ محمد بن حسن حر عاملی مشعری (م 1104 ق) ;

7 - بحار الانوار از علامه محمد باقر بن محمد تقی مجلسی (م 1110 ق) ;

8 - مستدرک الوسائل از حاج میرزا حسین نوری (م 1320 ق).

مؤلفان کتب هشتگانه معروف شیعه

1 - کلینی (1)

شیخ محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی معروف به ابوجعفر و ملقب به ثقة الاسلام است . او یکی از مشاهیر روزگار و از محدثان صاحب نام و از مفاخر شیعه امامیه و از مردم کلین (از ناحیه فشافویه ری) است . کلینی در نزد شیعه از اعتبار بسیار ارزشمندی برخوردار است . او را به جهت ارائه اثر بزرگ و جاودانه الکافی و ارتباط غیرمستقیم با خاندان وحی علیهم السلام بر ثقه بودنش ستوده اند و بزرگان امامیه و حتی اهل سنت نیز به وی ادای احترام کرده و از او با القاب: «تاج الشریعة » ، «فخر الشیعة » ، «ثقة الاسلام » ، «جلیل القدر» ، «شیخ مشایخ الشیعة » ، «رئیس المحدثین » ، «اقدم الجامعین » ، «اعظم البارعین » ، «انور الطالعین » ، «شیخنا» ، «مفتی طوائف الاسلام » و مانند آن یاد نموده اند .

او نخستین عالم شیعی است که به لقب «ثقة الاسلام » (2) ملقب شد . پدر کلینی یعقوب بن اسحاق در همان زادگاهش مدفون و آرامگاهش اکنون در کلین مشهور است . و هم او از نخستین مربیان و استادان کلینی به شمار می آید .

کلینی برای کسب دانش به قم ، ری ، کوفه و دیگر مراکز علمی شیعه در قرن سوم و چهارم هجری سفر کرده و از محضر علما و بزرگان شیعی کسب فیض نموده است . چنانکه او نیز در مراکز علمی شیعی مجلس املای حدیث داشته و شاگردان بسیاری تربیت کرده است که از مفاخر شیعه به شمار می آیند . کلینی در زمان مقتدر عباسی (295 - 320 ق) مرجع و رئیس فقهای شیعه بود . مشایخ و استادان حدیث کلینی عبارتند از:

ابو علی احمد بن ادریس اشعری (م به سال 306 ق) صاحب النوادر، کثیر الفائدة و . . . ابو جعفر احمد بن عیسی اشعری قمی، ابو عبدالله حسین بن محمد بن عمران اشعری قمی، ابوالعباس عبدالله بن جعفر بن حسین حمیری قمی، ابوالحسن علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروخ الصفار (م به سال 290 ق) دائی کلینی به نام علان کلینی، حمید بن زیاد نینوائی، سعد بن عبدالله اشعری و دیگران .

همان گونه که گذشت، کلینی شاگردان بسیاری تربیت کرده که موفقترین آنها اینها هستند: ابوالقاسم جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه (م 367 ق) مؤلف کامل الزیارات، ابو محمد هارون بن موسی بن احمد شیبانی تلعکبری (م 385 ق)، ابو غالب احمد بن محمد بن محمد بن سلیمان، ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمائی، ابو عبدالله محمد بن احمد بن عبدالله صفوانی و بسیاری دیگر .

کلینی به عنوان نخستین محدث شیعی به گردآوری و ترتیب احادیث پرداخته است . البته پیش از نوآوری و کار وی، شیعه به اصول اربعماة رجوع می کرد . کلینی، هم عصر نواب اربعه امام دوازدهم «عج » که عبارتند از:

1 - عثمان بن سعید (م 260 ق) ; 2 - محمد بن عثمان بن سعید (م 305 ق) ; 3 - حسین بن روح نوبختی (م 326 ق) ; 4 - علی بن محمد سمری (م 329 ق) در دوره غیبت صغری بوده است .

او از طریق نواب خاص با امام دوازدهم «عج » رابطه ایجاد کرده و بدین وسیله احادیث کتاب بزرگ حدیثی شیعه یعنی کافی خود را به نظر امام «عج » می رساند و امام دوازدهم «عج » در مورد این کتاب اظهار رضایت کردند و آن را ستوده، فرمود: کاف لشیعتنا . (3)

کلینی شصت و نه سال پس از وفات امام حسن عسکری علیه السلام، در ماه شعبان سیصد و بیست و نهم هجری که به «سنه تناثر نجوم » معروف است، درگذشت . ابو قیراط محمد بن جعفر حسنی یا حسینی بر جنازه اش نماز خواند و آنگاه جسد وی در باب الکوفه بغداد نزدیک آرامگاه چهارمین سفیر امام دوازدهم «عج » ، شیخ ابوالحسن علی بن محمد سمری دفن شد .

دیدگاه صاحب نظران

1 - نظر محمد امین استرآبادی

امین استرآبادی در باره اصول کافی و صاحب آن می نویسد:

وقد سمعنا عن علمائنا و مشایخنا انه لم یصنف فی الاسلام کتاب یوازیه او یدانیه .

از اندیشمندان و صاحب نظرانمان شنیدم که می فرمودند: در میان مسلمین کتابی همسنگ و مشابه کافی تالیف نشده است . (4)

2 - نظر علامه مجلسی

مجلسی صاحب کتاب بحارالانوار می نویسد:

کتاب الکافی . . . اضبط الاصول و اجمعها و احسن مؤلفات الفرقة الناجیة و اعظمها . (5)

کتاب کافی، جامع ترین و اساسی ترین اصول (جامع حدیثی) است، بهترین تالیفی است که در میان شیعه دوازده امامی، به رشته تحریر در آمده است .

3 - نظر شیخ مفید

شیخ مفید در باره کافی می نویسد:

الکافی و هو اجل کتب الشیعة و اکثرها فایدة . (6)

کافی از برترین و سودمندترین کتب شیعه است .

آثار کلینی

تذکره نویسان در باره تالیفات شیخ کلینی این نوشته ها را از او دانسته اند:

1 - کافی، که در باره آن سخن خواهیم گفت; 2 - تعبیر الرؤیا; 3 - رد قرامطه; 4 - کتاب الرجال; 5 - رسائل الائمه; 6 - ما قیل فی الائمة من الشیعة .

کافی

همه بزرگان، فقها و مراجع کتاب کافی را ستوده و از آن به عنوان کتابی بزرگ، سودمند و معتبر یاد کرده اند، به گونه ای که کتابی چون آن تالیف نشده است .

محدث نوری کافی را در میان سه اثر حدیثی دیگر شیعه همچون خورشید در میان ستارگان دانسته و شیخ مفید آن را از بزرگترین کتب شیعه قلمداد کرده است .

همان گونه که از مقدمه اصول کافی بر می آید، کلینی این کتاب بزرگ را به پیشنهاد و خواهش یکی از طلاب و حدیث خواهان طی بیست سال گرد آوری کرده است . کلینی این کتاب را از طریق نواب اربعه به امام دوازدهم «عج » تقدیم کرده و در واقع به گونه غیر مستقیم با خاندان وحی ارتباط برقرار نموده است . امام دوازدهم «عج » پس از ملاحظه کتاب کافی با گفتن جمله معروف خود: «الکافی کاف لشیعتنا» ; کافی برای پیروان ما بس است، این کتاب بزرگ را توشیح و امضا نموده اند .

کافی دارای سه بخش است:

1 - اصول کافی که شامل احادیث مربوط به اصول دین است .

2 - فروع کافی، احادیث پیرامون فروع دین .

3 - روضه کافی، برخی بر این باورند روضه کافی را بعدها بدان افزوده اند .

از میان احادیث کافی، بنابه اظهار نظر صاحب الذریعه و دیگران 5072 حدیث صحیح، 144 حدیث حسن، موثق، قوی و ضعیف است .

این کتاب بارها در ایران، هند و دیگر مراکز تصحیح، ترجمه، شرح، تعلیق و مورد مقابله قرار گرفته و به گونه های متفاوت چاپ و منتشر شده است که معروفترین شروح آن عبارتند از: شرح اصول کافی از ملا صدرا، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول از ملا محمد باقر مجلسی، الوافی تالیف ملا محسن فیض کاشانی، الصافی فی شرح الکافی تالیف ملا خلیل قزوینی است که در سال 1308 ق و در دو جلد در لکهنو به چاپ رسیده است .

2 - ابن بابویه (7)

ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به ابن بابویه،

صدوق دوم، صدوق و شیخ صدوق است .

او در اوایل قرن چهارم به دنیا آمد و در سال 381 ق در ری درگذشت و آرامگاه وی در ری معروف است .

ابن بابویه فقیه، اصولی، محدث، مفسر، حافظ، عارف و از بزرگان شیعه به شمار می آید . او یکی از منابع حدیثی بزرگ شیعه به نام کتاب من لایحضره الفقیه را پدید آورده است . این اثر بزرگ همراه با کتابهایی چون کافی از محمد بن یعقوب کلینی، کتاب استبصار و تهذیب الاحکام از شیخ طوسی به کتب اربعه معروف شده اند .

ابن بابویه و برادرش حسین در زمان غیبت صغری و در پی درخواست و نامه پدرشان - صدوق اول - به امام زمان «عج » مبنی بر درخواست فرزند یا فرزندانی صالح از خداوند، به دنیا آمده اند . خود او نیز پیوسته به این معنا افتخار می کرد . ابن بابویه از مادری دیلمی نژاد و از پدری فاضل و بزرگوار تولد یافت و در خانواده ای دانش دوست و دانش پرور پرورش یافت .

ابن بابویه در سال 355 ق به بغداد رفت و شیوخ و بزرگان آن دیار نزد او رفته، حدیث می شنیده اند . ابن بابویه سفری نیز به بلخ کرد و با ابو عبدالله محمد بن الحسن معروف به نعمت که از صاحب منصبان و رجال آن سامان بود، ملاقات نمود . و کتاب من لایحضره الفقیه را به خواهش وی نوشت . او پس از مدتی تدریس در بغداد به ری بازگشت و مورد توجه و لطف و بزرگداشت آل بویه قرار گرفت . ابن بابویه کتاب عیون اخبار الرضارا به نام صاحب بن عباد وزیر رکن الدوله نوشت . او در آن کتاب از مباحثات خود در مجالس رکن الدوله یاد کرده است .

تالیفات صدوق

گروهی برای او تا سیصد تالیف یاد کرده اند . البته بسیاری از این آثار در دست نیست . نام برخی از آثار ابن بابویه عبارتند از:

کتاب من لایحضره الفقیه که به شرح آن خواهیم پرداخت; عیون اخبار الرضا; التوحید; الاعتقادات; اکمال الدین; الامالی; معانی الاخبار; جوابات المسائل النیشابوریه; جوابات المسائل الواسطیة; حجج الائمة; الحدود; الخصال; دعائم الاسلام فی معرفة الحلال و الحرام; صفات الشیعة; عقاب الاعمال; علل الشرایع و الاحکام و الاسباب; فضائل الشیعة; کتاب الرجال المختارین من اصحاب النبی صلی الله علیه وآله; مدینة العلم; المقنع .

کتاب من لایحضره الفقیه

کتاب من لایحضره الفقیه معروفترین اثر شیخ صدوق و یکی از چهار کتاب حدیثی اصلی شیعه به شمار می آید که مؤلف نام آن را از کتاب زکریای رازی (کتاب من لایحضره الطبیب) اقتباس کرده است .

3 - شیخ طوسی (8)

محمد بن حسن بن علی طوسی معروف به ابو جعفر معروف به شیخ، شیخ طوسی، شیخ الطائفه، شیخ الامامیه و فقیه الامة در سال 385 ق در طوس به دنیا آمد و در سال 460 ق در نجف درگذشت .

او صاحب دو اثر حدیثی شیعه تهذیب و استبصار است . او معاصر سلطان محمود غزنوی، حکومت آل بویه، شیخ صدوق محمد بن بابویه قمی، سخن سرای معروف فردوسی، شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان بغدادی و سید مرتضی بوده است .

شیخ پس از تحصیلات مقدماتی، در حالی که بیست و سه ساله بود . در سال 408 ق برای برخورداری از محضر شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان بغدادی (م 413 ق) فقیه نامدار شیعی و جانشین شیخ صدوق در بغداد به آنجا رهسپار شد .

شیخ به مدت پنج سال حدود بیست کتاب از دویست اثر شیخ مفید را در نزد خود

او خوانده است . شیخ پس از وفات استادش زعامت و مرجعیت شیعه در بغداد عهده دار شده و حدود دوازده سال در آنجا به سر برد . او سپس در سال 448 ق به علت حوادث اجتماعی و سیاسی وقت به نجف رفته و بدین وسیله حوزه علمی شیعه را از بغداد به نجف انتقال داده و در واقع در این شهر بنیان گذارد .

حادثه از این قرار بود که: گروهی نزد خلیفه وقت سعایت کردند که شیخ طوسی و اتباع او، صحابه را سب و لعن می کنند، چنانکه در کتاب مصباح خود گوید و از دعاهای روز عاشورا است: اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی الخ . پس خلیفه، شیخ را همراه مصباح احضار کرد . چون شیخ از حقیقت او آگاه شد نزد خلیفه رفته و به دفاع از خود پرداخت تا آنجا که خلیفه قانع شد . ولی مخالفان ساکت ننشسته، خانه اش را به کلی سوزاندند، پس از این واقعه (در سال 448 ق) شیخ بغداد را ترک گفت و در نجف رحل اقامت افکند و حوزه علمیه نجف را بنیان نهاد . شیخ در شب دوشنبه بیست و دوم محرم 460 در هفتاد و پنج سالگی در نجف درگذشت و در خانه خود مدفون گردید .

قبر شیخ در نجف معروف و مسجدی نیز همانجا مشهور به مسجد طوسی است که قبر سید بحرالعلوم و پسرش سید محمد رضا نیز در طرف راست مسجد واقع است .

بدین ترتیب می توان زندگی شیخ طوسی را بر حسب محل اقامت وی به سه مرحله تقسیم کرد:

1 - دوران تولد تا هجرت به بغداد (از سال 385 تا 408).

2 - دوران اقامت در بغداد تا هجرت به نجف (از 408 تا 448).

3 - دوران اقامت در نجف تا وفات (از 448 تا 460).

علامه بحرالعلوم از او به عنوان سرآمد طائفه امامیه، پرچمدار شریعت اسلام و . . . رئیس شیعه یاد کرده است و در بسیاری از آثار مسلمانان از آثار شیخ روایت نقل و بهره ها برده شده است .

شاگردان معروف شیخ طوسی

از میان شاگردان و راویان شیخ طوسی این گروه از بزرگان را می توان یادآور شد:

علامه حلی، شیخ شهرآشوب مازندرانی جد صاحب المناقب، زین بن الداعی الحسینی، جمال الدین محمد بن ابی القاسم طبری آملی، ابوالفتح محمد بن علی کراجکی، سید مرتضی ابوالحسن مطهر دیباجی، شیخ عبیدالله بن حسن بن بابویه، محمد بن حسن بن علی حلی، مجتبی بن داعی بن قاسم حسینی، مجتبی بن حمزة بن زید بن مهدی بن حمزة، حسین بن فتح واعظ جرجانی .

آثار شیخ طوسی

شیخ طوسی کتب مختلف و متعدد در موضوعات گوناگون تالیف کرده است، از جمله:

1 - حدیث و اخبار; 2 - رجال، تراجم و فهرست; 3 - تفسیر; 4 - فقه; 5 - اصول; 6 - کلام; 7 - ا دعیه و اعمال; 8 - تاریخ و مقتل; 9 - جواب سؤالات .

از موضوعات یاد شده، سه اثر شیخ جزء کتب حدیثی است که شامل تهذیب، استبصار (الاستبصار فیما اختلف من الاخبار) و امالی (المجالس فی الاخبار) که شامل 45 مجلس درس و املا است .

سایر کتب شیخ بدین قرار است: اختیار الرجال; اصول العقاید; الاقتصاد الهادی الی الطریق الرشاد; انس التوحید; الایجاز فی الفرائض; تبیان در 20 مجلد، که محمد بن ادریس العجلی صاحب السرائر آن را خلاصه کرده است; تلخیص الشافی در علم کلام که از قدیمی ترین آثار شیخ است; تمهید الاصول; الجمل و العقود فی العبادات; الخلاف فی

الاحکام; رجال طوسی; ریاضة العقول; شرح الشرح فی الاصول; العدة فی الاصول; الغیبة; الفهرست; الکافی در علم کلام; المبسوط; مصباح المتهجد و سلاح المتعبد که مختصر آن را مصباح المتهجد الصغیر نام کرده است، و تالیفات بسیار دیگر .

تهذیب الاحکام

تهذیب الاحکام پیش از کتاب دیگر شیخ یعنی الاستبصار تالیف شده، اما تاریخ دقیق آن به درستی معلوم نیست . شیخ تهذیب را، همان گونه که خود در مقدمه کتاب آورده است، به عنوان شرح کتاب مقنعه استادش شیخ مفید نوشته و شیخ اخبار هر باب را به تناسب در شرح آن کتاب یاد کرده است .

استبصار

الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، اثر دوم شیخ طوسی در دانش حدیث است که پس از تهذیب نوشته شده و از کتب معتبر اربعه شیعه به شمار می آید .

شیخ پس از تالیف تهذیب، به تنافی و تعارض ظواهر برخی از احادیث برخورد و برای بار دیگر دست به تالیف کتابی دیگر با کیفیتی بهتر زد .

4 - علامه ملا محسن فیض کاشانی

محمد بن شاه مرتضی بن شاه محمود کاشانی معروف به ملا محسن فیض کاشانی، در سال 1006 یا 1007 هجری قمری در کاشان به دنیا آمد و در همان شهر در سال 1090 ق درگذشت .

او حدود 84 یا 85 سال عمر کرد . او محدث، حکیم، فقیه، متکلم، عارف، مفسر، شاعر است . کتاب وافی یکی دیگر از جوامع کتب حدیثی شیعه به شمار می آید . پدر فیض، ملا شاه مرتضی نیز از علمای بزرگ شیعه بود . قبر ملا محسن در کاشان مشهور است . او را از عالمان بزرگ دوره صفویه، پس از ملا محمد تقی مجلسی شمرده اند . فیض مدتی در قم اقامت داشت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت و برای ادامه تحصیل علوم دینی به شیراز رفت و نزد ملا صدرا - صدرالمتالهین شیرازی صاحب الاسفار - و میرداماد علوم عقلی را آموخت و در آنجا با دختر ملا صدرا ازدواج کرد .

ملا صدرا در نظر فیض سخت مورد احترام بود، چه آنکه وی در نوشته های خود مکررا از ملا صدرا به عنوان قال الاستاذ دام ظله یا رحمة الله علیه یاد کرده است . وی هنگامی که با «سید ماجد بحرانی » برخورد کرد، جذب دانش و کردار او گردید، اما ملا صدرا، فیض را از رفتن به درس و دیدار سید بحرانی منع کرد .

فیض در پرتو مقام بزرگ و روح فراخ و بلندی که داشت دعوت شاه عباس صفوی را برای شیخ الاسلامی دربار رد کرد و در همان شهرش کاشان ماند . شیخ نزد علامه محمد تقی مجلسی، ملا صدرا، سید بحرانی، محمد صالح مازندرانی، شیخ محمد بن حسن بن شهید ثانی، شیخ بهائی، ملا خلیل قزوینی، شیخ بن صاحب معالم و دیگران تلمذ کرده از آنها و اجازه روایت دارد .

ملا محسن شاگردان بسیاری را تربیت نمود که سید نعمت الله جزائری شوشتری یکی از شاگردان عالم و مشهور اوست . ملا محسن فیض کاشانی در شعر فارسی انواع سبکها را تجربه کرده است . رضا قلی خان هدایت در مجمع الفصحاء تعداد ابیات و اشعارش را شش تا هفت هزار نوشته است . و از اشعار اوست:

در چهره مهرویان انوار تو می بینم

در لعل گهر باران گفتار تو می بینم

در مسجد و میخانه جویای تو می آیم

در کعبه و بتخانه زوار تو می بینم

از کوی تو می آیم، هم سوی تو می آیم

در سیر و سلوک خود، انوار تو می بینم

گه قدر مرا کاهی، گه قیمتم افزائی

در سود و زیان خود، بازار تو می بینم

هر جا که روم نالم، چون بلبل شوریده

سرتاسر عالم را گلزار تو می بینم

پروانه به گرد شمع جویای جمال تو

بلبل به گلستانها هم زار تو می بینم

از خود نه خبر دارم، نه عین و اثر دارم

در نطق و بیان فیض گفتار تو می بینم

آثار فیض کاشانی

آثار فیض نزدیک به دویست عنوان است که در رشته های گوناگون علوم اسلامی تحریر یافته اند . اما تراجم نگاران حدود یکصد و بیست اثر وی نام را برده اند . بعضی از آثار ملا محسن از این قرار است: الصافی، الاصفی، المصفی، (این هر سه در تفسیر قرآن است) الوافی، دیوان اشعار، زاد السالک، شرح صحیفه سجادیه، مفاتیح الشرائع، شوق مهدی .

وافی

کتاب وافی مهمترین اثر حدیثی فیض و از جوامع احادیث امامیه است . در واقع می توان گفت که وافی یکی از بزرگترین، مهمترین و جامع ترین آثار حدیثی شیعه از دوره صفویان است که در آن اخبار و احادیث مربوط به: اصول، فروع، سنن و احکام اسلامی منقول در کتب اربعه متقدم امامیه یعنی: کافی، کتاب من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار گرد آمده است .

او پس از گردآوری همه احادیث کتابهای چهارگانه پیشین، احادیث مکرر را حذف نموده، آنگاه آیه هایی از قرآن کریم در مورد هر یک از اصول و فروع دین آورده است و هر جا که آیه یا حدیثی نیاز به توضیح و تاویل داشته، به شرح آن پرداخته و دشواریهای متنی و لغوی آن را نیز حل کرده است . اهمیت این کتاب از آنجا آشکار می شود که علاوه بر ویژگی های یاد شده، خواننده را از مراجعه دوباره یا هر باره به کتابهای چهارگانه پیشین بی نیاز می سازد .

مرحوم فیض برای کوتاه کردن کتاب گسترده وافی، کتابی در دو جزء به نام شافی در سال 1082 ق تالیف و به پایان رسانید و آنگاه کتابی به نام نوادر الاخبار در تکلمه کتاب شافی پدید آورد .

5 - شیخ حر عاملی (9)

شیخ محمد بن حسن بن علی بن حسین معروف به شیخ حر عاملی، در روز جمعه هشتم رجب سال 1033 ق در روستای مشغری از توابع جبل عامل دیده به جهان گشود و در یازدهم یا بیست و یکم رمضان سال 1104 ق درگذشت و در شهر مشهد مقدس در خراسان، در صحن شمالی بارگاه امام رضا علیه السلام دفن شد .

حر عاملی به عنوان صاحب دومین کتاب از واپسین جوامع حدیثی شیعه به شمار می آید . حر عاملی نزدیک به چهل سال از عمر خویش را در زادگاهش گذراند و نزد والد و عمویش شیخ محمد حر، جد مادری خویش شیخ عبدالسلام بن محمد، دائی پدرش شیخ علی بن محمود و در روستای جبع نیز نزد عم خویش، شیخ حسین ظهیری، شیخ زین الدین بن محمد بن حسن بن زین الدین (شهید ثانی) صاحب معالم و دیگر بزرگان دانشهای اسلامی را فرا گرفت .

او دو بار، به حج و زیارت قبور ائمه عراق رفت و سپس به مشهد (خراسان) عزیمت نمود و در آنجا مورد احترام دانشمندان و مردم قرار گرفت، به گونه ای که منصب شیخ الاسلامی و قاضی القضاتی مشهد به وی واگذار گردید .

حر عاملی به اصفهان نیز سفر کرد و به دیدار ملا محمد باقر مجلسی صاحب بحارالانوار رفت، او در آنجا نیز مورد احترام شاه سلیمان صفوی قرار گرفت . حر عاملی و مجلسی از یکدیگر روایت کرده اند و صورت اجازه او برای مجلسی هم اکنون در دست است . حر عاملی از سید میرزای جزائری، شیخ علی سبط و دیگران نیز روایت کرده است .

آثار حر عاملی

حر عاملی دارای تالیفات و تصنیفات فراوانی است که تعدادی از آنها را برمی شمریم:

1 - اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات; 2 - الاثنا عشریة فی رد الصوفیة; 3 - الاجازات; 4 - احوال الصحابة; 5 - اربعین حدیث (الاربعون حدیثا) ; 6 - ارجوزة فی الارث; 7 - ارجوزة فی الزکوة; 8 - ارجوزة فی الهندسة; 9 - امل الامل فی علماء جبل عامل; 10 - الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة; 11 - بدایة الهدایة من الواجبات و المحرمات المنصوصة که در برگیرنده احادیث مربوط به موارد واجبات و محرمات است . این کتاب ملخص هدایة الامة و در واقع منتخبی از وسائل الشیعه است، این کتاب به ترتیب بابهای فقه و به طریق اختصار جمع شده است; 12 - کتاب تذکرة المتبحرین فی علماء المتاخرین; 13 - تحریر وسائل الشیعه; 14 - التنبیه فی التنزیه; 15 - تواتر القرآن; 16 - الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة; 17 - دیوان اشعار; 18 - صحیفه ثانیه سجادیة; 19 - الفصول المهمة فی اصول الائمة; 20 - الفوائد الطوسیة; 21 - کشف التعمیة فی حکم التسمیة ; 22 - من لایحضره الامام که به منزله فهرست تفصیلی کتاب دیگر او وسائل الشیعه است; 23 - تعالیق علی وسائل الشیعه; 24 - وسائل الشیعه . این کتاب یکی از جوامع روائی معروف شیعه است، وسائل دارای یک مقدمه، 51 کتاب و یک خاتمه است که هر کتاب شامل چند باب کلی و هر باب شامل چند باب دیگر است .

قابل ذکر است که: مرحوم محدث نوری احادیثی که او طبق معیار گزینش احادیث وسایل الشیعه، باید مورد توجه خویش قرار می داد ولی بدانها توجه ننمود را در مجموعه دیگری طبق تبویت وسایل الشیعه تحت نام مستدرک وسایل الشیعه گرد آورده است .

6 - علامه محمد باقر مجلسی (10)

ملا محمد باقر بن محمد تقی بن مقصود علی مجلسی اصفهانی معروف به مجلسی در سال 1037 ق تولد یافت و یک سال پیش از مرگ شاه عباس صفوی، در بیست و هفتم رمضان سال 1110 ق در اصفهان بدرود حیات گفت . او در فقه، تفسیر، رجال، اصول، کلام و دیگر دانشها سرآمد روزگار بود . کتاب بزرگ و دائرة المعارف حدیث شیعه یعنی بحارالانوار، از کتب اربعه متاخره، از آثار ارزشمند او به شمار می آید .

پدر مجلسی نیز از علما و فقهای دوره صفویه بود . مجلسی امامت جمعه و جماعت و شیخ الاسلامی دوره صفویان را پس از مرگ پدر دانشمندش به عهده داشت و به مرجعیت عامه در سالهای 1097 تا 1110 برگزیده شده بود . چنانکه: از عبدالعزیم ناصبی دهلوی نقل است که: «اگر دین شیعه را دین مجلسی نامند، به جا و به موقع است که رونق آن از مجلسی است » و آورده اند که مرحوم سید مهدی بحرالعلوم با همه عظمت و تبحری که داشته، آرزو می کرده است که تمامی مصنفاتش در دیوان و نامه اعمال مجلسی ثبت و درج گردد .

مجلسی در محضر علمای بزرگی چون پدرش ملا محمد تقی مجلسی، شیخ عبدالله بن شیخ جابر عاملی، مولی محمد محسن بن محمد مؤمن استرآبادی، مولی محمد طاهر بن محمد حسین شیرازی نجفی قمی، مولی محمد صالح بن مولی احمد ساروی و طبرسی، میر عماد، شیخ یونس جزائری، امیر اسحاق استرآبادی، قاضی ابوشرف اصفهانی و بسیاری دیگر تحصیل کرده و بهره ها برده و اجازه ها دریافت داشته است و نیز گروه بسیاری از محضر مجلسی بهره ها برده و اجازه نقل روایت و حدیث دریافت داشته اند که تراجم نگاران، این بزرگان را چنین یاد کرده اند:

آقا محمد صادق تنکابنی، مولی محمد بن عبدالفتاح تنکابنی، مولی محمد بن علی اردبیلی، امیر محمد صادق مازندرانی، محمد حسین بن یحیی نوری، محمد بن حسن حر عاملی، امیر محمد اشرف .

مجلسی در نسخه ای از تهذیب الاحکام که از آن او بود، در باره انگیزه کوششهایش

نوشته است که چون توجه مردم را به صوفیان بدعت گذار و برخی از افراد نوگرا و روشنفکر زندیق مشاهده کرد، سعی در نشر آثار امامان نمود تا خلق را از گمراهی برهاند .

آثار مجلسی

محققان آثار مجلسی را بیشتر از شصت کتاب و رساله نوشته اند که هر یک در ایران، نجف، بیروت و دیگر بلاد اسلامی مکرر به چاپ رسیده است .

آداب تجهیز الاموات; آداب الحج; آداب الرمی یا آداب السبق و الرمایة; اثبات الجن و وجوده; الاجازات; اختیارات الایام الصغیر; اختیارات الایام الکبیر; الاربعون حدیثا فی الاصول و الفروع و الخطب و المواعظ و ما یحتاج الیه الناس فی امور دینهم; الاربعون حدیثا; اوقات الظهر و العصر و نوافلهما; بحارالانوار فی اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام; تحفة الزائر; تذکرة الائمة; تعبیر الرؤیا یا تعبیر منام; تفسیر آیة السابقون السابقون; تفسیر آیة النور; تفضیل امیرالمؤمنین علیه السلام علی من عدا خاتم النبیین صلی الله علیه وآله; جلاء العیون; جوابات المسائل الطوسیة; حاشیة اصول کافی; حاشیة امل الامل; حاشیه تهذیب الاحکام شیخ طوسی; حق الیقین در اصول دین; حلیة المتقین; حیات القلوب; ربیع الاسابیع; زاد المعاد; شرح الاسماء الحسنی; شرح دعای جوشن کبیر; شرح روضة الکافی; صراط النجاة; صواعق الیهود در جزیه; عین الحیاة; الفرق بین صفات الذرات و صفات الفعل; الفوائد الطریقة فی شرح الصحیفة الشریفة; مرآة العقول; المسائل الهندیه; مشکوة الانوار; مقیاس المصابیح; ملاذ الاخیار فی شرح تهذیب الاخبار; الوجیزة و رساله هایی در باره اذان; رضاع; زکات; حج; نماز شب و . . . .

بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار

بحارالانوار یکی از کتب اربعه متاخره حدیثی شیعه است که مانند همه آثار حدیثی دیگر به عربی نوشته شده است .

بحارالانوار افزون بر اخبار کتابهای چهارگانه پیشین، بیشتر اصول چهارصدگانه و گفتار عالمان شیعی و سنی را شامل می شود . بحارالانوار در واقع گزینش اخبار کتابهای حدیثی شیعی است که برخی از آن آثار اینک در دسترس نیست و به همین روی کتابی جامع تر از آن نیست و آن را باید «فرهنگنامه تشیع » یا «دائرة المعارف شیعه » دانست و در وصف آن گفته اند که نسبت بحارالانوار به اخبار اهل بیت نبوت مانند نسبت جواهر الکلام به فقه است .

غیر از کتب اربعه معروف شیعه تقریبا 200 کتاب از جوامع روائی شیعه نزد مجلسی جمع شده بوده و او همه آن روایات را در کتابش گرد آورده است .

هدف از نوشتن این کتاب، گردآوری احادیث متفرقه امامیه است نه تهذیب، تنقیح و نقد و بررسی آنها .

مؤلف، این کتاب را با یاری شاگردانش چون سید نعمة الله بن عبدالله جزائری شوشتری (م 1112 ق) عبدالله بن نورالله بحرینی صاحب کتاب عوالم العلوم و دیگران گرد آورده است .

مجموع ابواب بحارالانوار 2489 باب و ترتیب مجلدات آن بدین گونه است:

1 - کتاب العلم و العقل و الجهل، 41 باب; 2 - کتاب التوحید، 31 باب; 3 - کتاب العدل و المعاد، 62 باب; 4 - کتاب الاحتجاحات و المناظرات، 30 باب; 5 - کتاب النبوة و قصص الانبیاء، 82 باب; 6 - کتاب الامامة، 150 باب; 7 - کتاب تاریخ خاتم النبیین، 84 باب; 8 - کتاب ماوقع من الجور علی الائمة (المحن و الفتن)، 69 باب; 9 - کتاب تاریخ امیرالمؤمنین علیه السلام، 129 باب; 10 - کتاب تاریخ فاطمة و الحسن و الحسین، 50 باب; 11 - کتاب تاریخ السجاد و الباقر و الصادق و الکاظم علیهم السلام، 46 باب; 12 - کتاب تاریخ الرضا و الجواد و النقی و العسکری، 40 باب; 13 - کتاب تاریخ الحجة المهدی «عج » ، 37 باب; 14 - کتاب السماء و العالم، 223 باب; 15 - کتاب الایمان و الکفر، 144 باب; 16 - کتاب العشره، 107 باب; 17 - کتاب الآداب و السنن، 67 باب; 18 - کتاب المواعظ، 34 باب; 19 - کتاب الطهارة و الصلاة، 188 باب;

20 - کتاب القرآن و الدعاء، 131 باب; 21 - کتاب الزکوة و الصدقه و الخمس و الصوم، 115 باب; 22 - کتاب الحج و العمرة و احوال المدینه، 87 باب; 23 - کتاب المزار، 69 باب; 24 - کتاب العقود و الایقاعات، 128 باب; 25 - کتاب الاحکام، 49 باب; 26 - کتاب الاجازات، 163 باب .

مرحوم علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان معتقد بود که علامه مجلسی حامی مذهب و احیاکننده آثار و روایات ائمه علیهم السلام بوده، و مقام علمی و سعه اطلاع او قابل تقدیر است . از کیفیت ورود در بحث و جرح و تعدیل مطالب وارده در مرآة العقول، اعلمیت این مجتهد خبیر معلوم می شود . و لیکن با وجود اجتهاد و بصیرت در فن روایات و احادیث، در مسائل عمیق فلسفی چندان تبحر نداشته است و در این زمینه ها همطراز شیخ مفید، سید مرتضی، خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی نبوده است .

علامه طباطبائی قدس سره گویا بنابراین ملاحظات، بر آن شده بود که در چاپ جدید بحارالانوار با یک دوره مرور و مطالعه و بنابر نیازهای هر بخش یا حدیث، تعلیقه ای بنویسند تا این کتاب بزرگ همراه با تعلیقیات علمی در دسترس اهل علم قرار گیرد، و تا جلد ششم چاپ جدید تعلیقه نوشتند ولی این توفیق استمرار نیافت .

البته حرکت علامه طباطبائی قدس سره، حرکتی در خور تقدیر بود، لکن حرکتی نبود که عدم تداوم آن برای جامعیت بحار الانوار مساله آفرین باشد، زیرا علامه مجلسی که خود مردی گرانمایه است در انتخاب احادیث این کتاب دقت لازم را به عمل آورده و چنین نیست که هر گونه احادیث را ضبط و ثبت کرده باشد . چیزی که هست علامه طباطبائی رحمه الله به برخی از دیدگاه های صاحب بحار الانوار نظرهائی داشته است .

7 - محدث نوری

حاج میرزا حسین بن محمد تقی بن میرزا محمد علی (یا علی) نوری طبرسی در 18 شوال سال 1254 ق یا در سال 1250 ق در روستای «ومن » یکی از روستاهای نور مازندران دیده به جهان گشود و در بیست و هفتم یا هفدهم جمادی الاخر سال 1320 ق در نجف اشرف دیده از جهان فرو بست .

مرحوم حاج میرزا حسین از محدثان ثقه، از برجستگان علمای امامیه و عارف به رجال، تفسیر، طبقات، تاریخ، و دیگر علوم اسلامی است که کتاب حدیثی ارزشمند مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل از تالیفات اوست .

او در تقوا و کمالات نفسانی و کوشش در تبلیغ و نشر آثار ائمه معصوم علیهم السلام شهره بود، وی پدر زن شهید شیخ فضل الله نوری است . وی ابتدا در مازندران مقدمات را آموخت و آنگاه در تهران نزد پدر زن خود حاج شیخ عبدالرحیم بروجردی تلمذ نمود و سپس در سال 1278 ق به عراق رفت و از محضر بزرگان آنجا چون علامه شیخ العراقین آقا شیخ عبدالحسین تهرانی و در درس علامه معروف حاج شیخ مرتضی انصاری حاضر شد . شیخ افزون بر استادان و دانشمندان یاد شده از محضر بزرگان دیگر چون: حاج ملا علی کنی، حاج میرزا محمد حسن شیرازی، سید مهدی قزوینی، میر محمد هاشم خوانساری بهره ها برد .

علامه نوری سه بار به حج رفت و دو سه بار دیگر از عراق به مشهد سفر نمود . او مدتی چند در سامرای عراق بود تا این که در سال 1314 هجری قمری به قصد توطن به نجف رفت و سرانجام همان گونه که گذشت در شب بیست و هفتم جمادی الاخری، سالروز رحلت امام هادی علیه السلام به رحمت ایزدی پیوست و در صحن مطهر امام علی علیه السلام در ایوان سوم از ایوانهای شرقی باب القبله به خاک سپرده شد .

محدث نوری که در حسن محاضره، سرعت کتابت، کثرت حافظه، شدت عبادت و موثق بودن در حدیث و زهد شهره بود، شاگردان بسیاری تربیت نمود و از مشایخ اجازه افرادی چون علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، صاحب الذریعه و حاج شیخ عباس قمی دارنده آثار ارزشمند به شمار می آید .

آثار علامه نوری

برخی از آثار او عبارتند از البدر المشعشع فی ذریة موسی المبرقع; تحفة الزائر; جنة الماوی فی

من فاز بلقاء الحجة «عج » فی الغیبة الکبری; حاشیه بر منتهی المقال ابو علی در رجال; دارالسلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام; سلامة المرصاد (به فارسی) ; شاخه طوبی; الصحیفة الثانیة العلویة; الصحیفة الرابعة السجادیة; الفیض القدسی فی احوال العلامة المجلسی; کشف الاستار عن وجه الامام الغائب عن الابصار عجل الله فرجه; کلمه طیبه; لؤلؤ و مرجان در شرط پله اول و دوم روضه خوانان; مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل; معالم العبرة فی استدراک البحار السابع عشر; مواقع النجوم; رساله میزان السماء فی تعیین مولد خاتم الانبیاء (به فارسی) ; رساله مختصر به فارسی در موالید الائمه علیهم السلام; النجم الثاقب فی احوال الامام الغائب «عج » (به فارسی) ; نفس الرحمن فی فضائل سلمان; مرسلة الدر المنظوم و . . . .

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل

این کتاب که به اختصار به مستدرک نیز معروف است یکی از آثار حدیثی مهم شیعه و جزء کتابهای چهارگانه متاخر است که علامه نوری اخبار و احادیثی اصولی و آثاری را که در دسترس شیخ حر عاملی نبوده و در وسائل الشیعه یاد نگردیده است به ترتیب فقهی ابواب وسائل الشیعه گرد آورده است و آن را مستدرک الوسائل . . . نامیده که نگارش آن در سال 1319 ق و در سه مجلد بزرگ به پایان رسیده است .

مشخصات مستدرک الوسائل بدین گونه است:

جلد اول: 2011 باب، 8865 حدیث;

جلد دوم: 2052 باب، 9819 حدیث;

جلد سوم: 1363 باب، 4830 حدیث .

بخش اعظم این کتاب با عنوان خاتمه مستدرک در برگیرنده شرح حال و تراجم احوال برخی از علمای حدیثی امامیه و مشایخ اجازه و روایت مؤلف می باشد . این کتاب جامع حدیثی ارزشمند که در واقع تکمله و تتمه وسائل الشیعه است بیش از 23000 حدیث در بردارد .

پی نوشت:

1) تنقیح المقال، ج 3، ص 79; اعیان الشیعه، ج 10 ، ص 99; معجم رجال الحدیث ، ج 18، ص 50 .

2) این اصطلاح، یکی از اصطلاحهای معنوی و عرفانی حوزوی می باشد که در آن روزگار بالاترین القاب معنوی رایج در میان حوزویان بوده است .

3) روضات الجنات، خوانساری، ج 6 ، ص 116 ; اصول کافی، ج 1، مقدمه، چاپ دارالکتب، ص 25 .

حسین علی محفوظ در مقدمه کتاب اصول کافی خاطر نشان می کند که: و یعتقد بعض العلماء انه عرض علی القائم صلوات الله علیه، فاستحسنه و قال: کاف لشیعتنا (کافی، ج 1 مقدمه، ص 25).

شاید نظر بعضی از افراد که در صحت این کلام تردید داشته اند بر این مبنا استوار باشد که مثلا کلینی چگونه به محضر امام «عج » بار یافته است . لکن حقیقت امر آن است که او چون معاصر با نواب اربعه آن حضرت بود، از طریق ایشان، آن را به امام «عج » عرضه داشته است، نه آنکه خود به گونه مستقیم آن را ارائه داده باشد .

4) اصول کافی، ج 1، قسمت مقدمه، ص 27 .

5) مرآت العقول، مجلسی، ج 1، ص 3 .

6) تصحیح الاعتقاد، شیخ مفید، ص 27 .

7) روضات الجنات، ج 6، ص 132; اعیان الشیعة، ج 10، ص 24; معجم رجال الحدیث، ج 16، ص 316، ص 226 .

8) قصص العلماء، ص 312; اعیان الشیعه، ج 9، ص 167; معجم رجال الحدیث، ج 15، 243 - 247 .

9) قصص العلماء، ص 125; اعیان الشیعه، ج 9، ص 167 .


:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393

ذهب سُنّی یکی از مذاهب دین اسلام است که اکثریت مسلمانان (۷۵٪) تا (۹۰٪) را در بر می‌گیرد. اهل سنت و جماعت معتقدند که محمد، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین ننموده است. باوجود این، احادیث پیامبر همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین و وقوع غدیر خم را رد نمی‌کنند، ولی مناسبت آن‌ها را در مورد تعیین جانشینی علی بن ابی طالب تایید نمی‌نمایند و معتقدند باید مسلمانان با تشکیل شورا یکی از افراد جامعه را به عنوان اجماع صورت نگرفت. از این رو پس از درگذشت محمد و قبل از تدفین وی، نخست با تشکیل شورا در سقیفه بنی ساعده، با اینکه همهٔ مسلمانان یا نمایندگان همهٔ مسلمانان در شورا شرکت نداشتند (از جمله و علی بن ابیطالب داماد ایشان)، طبق سنت شورا و بیعت، ابوبکر را که از صحابه (یاران) و نزدیکان محمد بود برای خلافت بعد از محمد بر جامعه مسلمانان انتخاب کردند.

این چهار تن به همراه امام حسن که مدت داشته‌اند به خلفای راشدین معروف‌اند که به ترتیب عبارت‌اند از:

مسلمانان اهل سنت، قرآن را کتابی محفوظ می‌دانند و اسلام را در پیروی از قرآن و سنت محمد می‌دانند، هرچند که عمر (خلیفهٔ دوم) کتاب خدا و عمل به آن را کافی می‌دانست. آنان در ، ابتدا قرآن و سپس احادیث محمد و بعد از آن احادیث معتبر صحابه و اجماع را مورد استفاده قرار می‌دهند.

مذهب اهل سنت در دو مکتب اصولی اعتقادی (اشعری و ماتریدی واز لحاظ به چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم می‌گردد


:: بازدید از این مطلب : 191
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393

*اسبها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.

 

*کانگروها قادرند ۳ متر به سمت بالا و ۸ متر به سمت جلو بپرند.

 

*قلب میگو در سر آن واقع است.

 

*گونه ای از خرگوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند.

 

*دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.

 

*سالانه ۵۰۰ فیلم در امریکا و ۸۰۰ فیلم در هند ساخته میگردد.

 

*آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است.

 

*تمامی پستانداران به استثنای انسان و میمون کور رنگ میباشند.

 

*عمر تمساح بیش از ۱۰۰ سال میباشد.

 

*تمام قوهای کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس میباشند.

 

*موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند.

 

*مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکسان میباشد.و تنها بواسطه بوی آنهاست که طعم های متفاوتی می یابند.

 

*فیلها قادرند روزانه ۶۰ گالن آب و ۲۵۰ کیلو گرم یونجه مصرف کنند.

 

*جغدها قادر به حرکت دادن چشمان خود در کاسه چشم نمیباشند.

 

*۸۰ درصد امواج مایکرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب میگردد.

 

*قد فضانوردان هنگامی که در فضا هستند ۵ تا ۷ سانتی متر بلنتر میگردد.

 

*بلژیک تنها کشوری است که فیلمهای غیر اخلاقی را سانسور نمیکند.

 

*جلیغه ضد گلوله، برف پاک کن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان میباشند.

 

*موز پر مصرف ترین میوه کشور امریکا میباشد.

 

*درتمام انسانهای کره زمین ۹۹٫۹ % شباهت ژنتیکی وجود دارد.

 

*۹۸٫۵ % از ژنهای انسان و شامپانزه یکسان میباشند.

 

* قلب انسان بطور متوسط ۱۰۰ هزار بار در سال میتپد.

 

*لئوناردو داوینچی مخترع قیچی میباشد.

 

*سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتی متر نشست میکند.

 

*۵۰ %جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده اند.

 

*در هر ۵ ثانیه یک کامپیوتر در سطح جهان به ویروس آلوده میگردد.

 

*ظروف پلاستیکی ۵۰ هزار سال طول میکشد تا در طبیعت شروع به تجزیه شدن کنند.

 

*اغلب مارها دارای ۶ ردیف دندان میباشند.

 

*۹۰% سم مارها از پروتئین تشکیل یافته است.


:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393

فهرست کتاب‌های شیعه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 
شیعه
Hadith Ali.svg
عقاید
اصول توحید • نبوت • معاد یا قیامت
عدل • امامت
فروع نماز • روزه • خمس • زکات • حج • جهاد • امر به معروف و نهی از منکر • تولی • تبری
عقاید برجسته مهدویت: غیبت (غیبت صغری، غیبت کبراانتظار، ظهور و رجعت • بدا • شفاعت و توسل • تقیه • عصمت • مرجعیت، حوزه علمیه و تقلید • ولایت فقیه • متعه • شهادت ثالثه • جانشینی محمد • نظام حقوقی
شخصیت‌ها
چهارده معصوم محمد • علی • فاطمه • حسن • حسین • سجاد • باقر • صادق • کاظم • رضا • جواد (تقی) • هادی (نقی) • حسن (عسکری) • مهدی
صحابه سلمان فارسی • مقداد بن اسود • میثم تمار • ابوذر غفاری • عمار یاسر • بلال حبشی • جعفر بن ابی‌طالب • مالک اشتر • محمد بن ابوبکر • عقیل • عثمان بن حنیف • کمیل بن زیاد • اویس قرنی • ابوایوب انصاری • جابر بن عبدالله انصاری • ابن عباس • ابن مسعود • ابوطالب • حمزه • یاسر • عثمان بن مظعون • عبدالله بن جعفر • خباب بن ارت • اسامه بن زید • خزیمة بن ثابت • مصعب بن عمیر • مالک بن نویره • زید بن حارثه
زنان: فاطمه بنت اسد • حلیمه • زینب • ام کلثوم بنت علی • اسماء بنت عمیس •  • صفیه بنت عبدالمطلب • سمیه
علما روحانیان شیعه
مکان‌های متبرک
مکه و مسجد الحرام • مدینه، مسجد النبی و بقیع • بیت‌المقدس و مسجدالاقصی • نجف، حرم علی بن ابی‌طالب و مسجد کوفه • کربلا و حرم حسین بن علی • کاظمین و حرم کاظمین • سامرا و حرم عسکریین • مشهد و حرم علی بن موسی الرضا
دمشق و زینبیه • قم و حرم فاطمه معصومه  • شیراز و شاه چراغ • آستانه اشرفیه و سید جلال‌الدین اشرف • ری و شاه عبدالعظیم
مسجد • امامزاده • حسینیه
روزهای مقدس
عید فطر • عید قربان (عید اضحی) • عید غدیر خم • محرّم (سوگواری محرمتاسوعا، عاشورا و اربعین)  • عید مبعث • میلاد پیامبر •  • ایام فاطمیه
رویدادها
رویداد مباهله • غدیر خم • سقیفه بنی‌ساعده • فدک • رویداد خانه فاطمه • قتل عثمان • نبرد جمل • نبرد صفین • نبرد نهروان • واقعه کربلا • مؤتمر علماء بغداد • حدیث ثقلین • اصحاب کسا • آیه تطهیر • شیعه‌کُشی
کتاب‌ها
قرآن • نهج‌البلاغه • صحیفه سجادیه
کتب اربعه: الاستبصار • اصول کافی • تهذیب الاحکام • من لایحضره الفقیه
مصحف فاطمه • مصحف علی • اسرار آل محمد
وسائل‌الشیعه • بحارالانوار • الغدیر • مفاتیح‌الجنان
تفسیر مجمع‌البیان • تفسیر المیزان • کتب شیعه
شاخه‌ها
دوازده‌امامی (اثنی‌عشری) • اسماعیلیان • زیدیه • غلاه
منابع اجتهاد
کتاب (قرآن) • سنت (روایات پیامبر و ائمه) • عقل • اجماع

فهرست کتاب‌های شیعه شامل کتاب‌هایی است که حاوی بحث‌هایی در حول اصول دین ( توحید، نبوت، امامت، عدل غیره) است.

 

 

مجموعه احادیث

۱.الکافی، تألیف ابوجعفر محمد بن یعقوب شیخ کلینی، دارای ۱۶۱۹۹ حدیث؛
۲.من لایحضره الفقیه، تألیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق شامل ۵۹۶۳ حدیث؛
۳.تهذیب الاحکام، تألیف ابوجعفر محمد بن الحسن معروف به شیخ طوسی دارای ۱۳۵۹۰ حدیث
۴.الاستبصار، که این کتاب نیز تألیف شیخ طوسی است و ۵۵۱۱ حدیث دارد.

مجموعه ادعیه

فقه

تفسیر

ردیفنام کتابمؤلفقرنزبانمذهبموضوع
۱ البرهان فی تفسیر القرآن سید هاشم بحرانی عربی شیعه
۲ التبیان فی تفسیر القرآن شیخ طوسی عربی شیعه تفسیر اجتهادی
۳ سید محمد شیرازی معاصر عربی شیعه
۴ ملا فتح‌الله کاشانی عربی شیعه
۵ عربی شیعه
۶ مجمع البیان فی تفسیر القرآن شیخ طبرسی عربی شیعه
۷ المیزان فی تفسیر القرآن سید محمد حسین طباطبایی معاصر عربی شیعه
۸ تفسیر نمونه [[[جمعی از علما]] معاصر فارسی شیعه
۹ نور الثقلین عربی شیعه

آداب، اخلاق، اقتصاد اسلامی

کتاب‌های مهدویت

کتاب‌های تاریخ

مباحثه‌های بین شیعه و سنی

معرفی شیعه


:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393

دانستنی های علمی کوتاه و جالب

 


پروانه ها با پای خود مزه را احساس میکنند .
ـ شتر در هنگام تشنگی میتواند ۹۵ لیتر آب را در کمتر از ۳ دقیقه بنوشد .
ـ تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند.
ـ وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است .
ـ اولین اتوموبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد .
ـ اولین آدامس را جان کورتیس در سال ۱۲۲۷ شمسی ساخت .
ـ تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیة چشم است .
ـ با ۳۰ گرم طلا میتوان نخی به طول ۸۱ کیلومتر درست کرد .
ـ سومریها در قرن چهارم قبل از میلاد خط را اختراع کردند .
ـ یک دهم مردم جهان در جزیره ها زندگی می کنند .
ـ اولین تمبر جهان در سال ۱۸۴۰ در انگلستان به چاپ رسید .
ـ فیل بالغ در روز ۲۲۰ کیلوگرم غذا و۲۰۰ لیتر آب مصرف میکند .
ـ تعداد حشرات موجود در ۵/۲ کیلومترمربع زمین کشاورزی از انسانهای موجود در کل دنیا بیشتر است.
ـ هرفرد عادی درسرخود ۹۰ تا ۱۲۰ هزار رشته مو دارد.
ـ ریش انسان بالغ بر ۵ تا ۱۵ هزار و یک ابرو ۴۵۰ تا ۶۰۰ تار مو دارد.
ـ گربه وسگ هر کدام ۵ گروه خونی دارند و انسان ۴ گروه.
ـ زنبور عسل دو معده دارد: یکی برای انبار کردن عسل ویکی برای غذا.
ـ سریع ترین عضله بدن انسان زبان است.

ـ در سال ۱۹۸۰ بوتان تنها کشور جهان بود که تلفن نداشت.
ـ طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست.
ـ طول رگهای بدن انسان ۵۶۰ هزار کیلومتر است.
ـ در برج ایفل ۲۵۰۰۰۰۰ پیچ به کار رفته است.
ـ میزان انرزی که خورشید در یک ثانیه تولید میکند؛ برای تولید برق مورد نیاز تمام کشورهای جهان در مدت یک میلیون سال کافی است.
ـ خنده آسانتر از اخم کردن است؛ برای خندیدن انسان از ۱۷ عضله صورت وگردن استفاده می کند در حالی که برای اخم کردن از ۴۰ عضله.
ـ گربه در گوشش ۳۲ عضله دارد.
ـ خرسها موجوداتی چپ دست هستند.
ـ مورچه به هنگام مسموم شدن همیشه روی پهلوی راست می افتد.
ـ در فصل پائیز ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار برگ درخت بلوط میریزد.
ـ درصورتی که زنی به کوررنگی مبتلا باشد ؛ فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند.
ـ مغز انسان بیش از سایر اعضای بدن کار میکند وبیش از۲۰% از انرژی بدن را مصرف می کند.
ـ هر یک لیتر بنزین معادل ۵/۲۳ تن گیاهان مدفون شده در قرنها پیش است.
ـ ۹۰% یخ دنیا در سرزمین های قطبی است.
ـ متوسط وزن مردان در کره زمین بیش از وزن زنان است.
ـ نیاز مردان به صحبت کردن در هر روز دوازده هزار واژه، و نیاز زنان ۲۳ هزار واژه است.
ـ اگر تکثیر باکتری تا ۲۴ ساعت ادامه یابد ، توده ۲ تنی از یک باکتری بوجود می آید.
ـ وسعت و عرض کهکشان راه شیری حدود ۷۰ هزار سال نوری است.
ـ سرعت گردباد گاهی به۳۰۰ تا ۴۵۰ کیلومتر در ساعت می رسد.
ـ عمیق ترین دریاچه جهان دریا چه بایکال در روسیه است که ۱۹۴۰ متر عمق دارد.
ـ حدود ۷ هزار نوع برنج مختلف در دنیا وجود دارد.
ـ یک میلیون کره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.
ـ ۱۳۰۰ کره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد.
ـ فنلاند از ۱۷۹ هزار و ۵۸۵ جزیره تشکیل شده است.
ـ زنبورها از بوی عرق بدشان می‌آید و به کسی که به نوعی بدنش بو دهد یا عطر و ادکلن زده باشد حمله می‌کند.
ـ‌ از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت کننده است.
ـ انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد.
ـ
بدن زنبور داران در برابر نیش زنبورها مقاوم می‌شود و اغلب می‌توانند بیش
از صد عدد نیش زنبور عسل را تحمل کنند و احساس ناراحتی هم نکنند.
ـ از آنجا که زنبور عسل بی نظمی را دوست ندارد،‌ اگر جلوی کندوی آنها بایستید و مانع رفت و آمد آنها شوید به شما حمله خواهند کرد.
ـ نور خورشید فقط تا عمق ۴۰۰ متری آب دریا نفوذ می‌کند.
ـ سختی آب مشابه سختی بتن است.
ـ رعد و برقی به طول ۶/۱ کیلومتر دارای الکتریسیته کافی برای روشن کردن یک میلیون لامپ است.
ـ‌ هنگام صحبت برای بیا ن هر کلمه ۷۲ ماهیچه به کار گرفته می‌شود.
ـ لایه پوستی که آرنج را پوشانده است هر ۱۰ روز یکبار عوض می‌شود.
ـ خون میگوها آبی رنگ است، عنکبوتها خونی روشن و شفاف دارند.
ـ دانه نوعی درخت غول پیکر از خانواده کاج فقط ۰۰۵/۰ گرم وزن دارد.
ـ ۸۵% گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند.
ـ تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد.
ـ زرافه تازه متولد شده ۲ متر قد دارد.
ـ مغز فیزیکدان نابغه، آلبرت اینشتین ۱۵ درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگتر بود.
ـ مارها گوش ندارند و با زبان می‌شنوند، زیرا زبان آنها به امواج صوتی بسیار حساس است.
ـ عمیق ترین جای اقیانوسهای جهان در اقیانوس آرامو عمق آن ۱۱ کیلومتر است.
ـ اسب ماده ۳۰ دندان و اسب نر ۳۶ دندان دارد.
ـ زمان بارداری فیل به دو سال است.
ـ آمریکا ییها سالانه ۸۵ میلیون تن کاغذ مصرف می‌کنند.
ـ نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح می‌آید و ۵/۱ دقیقه در هوا پرواز میکند و به شکار طعمه خود میپردازد.
ـ اختاپوس دارای بزرگترین چشمان است که گاهی به ۲۵ سانتیمتر یعنی اندازه یک توپ والیبال میرسد.
ـ مار آناکوندا تنها نمونه افعی است که بچه می‌زاید.
ـ‌ اولین زیر دریایی جهان در سال ۹۵۷ هجری شمسی طراحی شد.
ـ پروانه با پا شیره گلها را می‌چشد نه با زبان.
ـ تا قرن پنجم میلادی متوسط عمر مردم اروپا از ۳۰ سال فراتر نمی‌رفت.
ـ خورشید روزانه معادل ۱۲۶ هزار میلیارد اسب بخارانرژی به زمین می‌فرستد.
ـ نمک بسیار بالای دریای بحرالمیت از زیست هرگونه ماهی در این دریا جلوگیری می‌کند.
ـ ۲۰ درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد.
ـ بهترین شکارچی در خشکی خرس قطبی است.
ـ‌ خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می‌ایستد حدود ۳ متر است.
ـ در بین انواع خرس ، خرس پاندا بزرگترین جمجمه را دارد.
ـ خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود.
ـ حس بویایی خرس تقریبا ۱۰۰ برابرقوی تر از انسان است.
ـ خرس نوزاد ۶۰۰ بار از مادر خود کوچکتر است.
ـ خرس کوالا هر گز آب نمی‌نوشد و آب مورد نیاز خود را با خوردن برگ گیاهان تامین می‌کند.
ـ کوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند.
ـ بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است.
ـ یکی از رودهای کامبوج ۶ ماه سال ازشمال به جنوب و۶ماه دیگر از جنوب به شمال جریان دارد.
ـ اگر در یک سال هیچ یک از نسلهای یک جفت مگس نر وماده از بین نروند ، حجم مگسهای متولد شده با حجم کره زمین برابر میشود.
ـ ظروف پلاستیکی تقریبا ۵۰ هزار سال در برابر تجزیه وفساد مقاومند.
ـ در خط استوا ، دمای هوا در تمام فصول سال تقریبا یکسان است.
ـ قاره کوچک استرالیا دارای بزرگترین منبع بوکسیت یا هیدروکسیدآلومینیوم در جهان است.
ـ هر قفل شماره‌دار ممکن است یک میلیون رمز داشته باشد.
ـ یک قطره آب دارای یک‌ صد میلیارد اتم است.
ـ برج کج پیزا ۲۹۳ پله و برج ایفل ۱۷۹۲ پله دارد.
ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
ـ جعبه سیاه هواپیمای تجاری نارنجی است.
ـ یک چهارم خاک روسیه در طول سال پوشیده از برف است.
ـ حس بویایی مورچه با حس بویاییسگ برابری می‌کند.
ـ چشم شتر برای محفوظ ماندن در برابر شنهای صحرا ۳ پلک دارد.
ـ تپش قلب گربه ۲ برابر قلب انسان است. قلب گربه در یک دقیقه بین ۱۱۰ تا ۱۴۰ بار می‌تپد.
ـ گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نا محدودی باقی می ماند.
ـ قدرت بینایی جغد ۸۲ برابر قدرت دید انسان است.
ـ اگر همه یخهای قطب جنوب آب شود بر سطح آب اقیانوسها ۷۰ متر اضافه می شود و در این صورت یک چهارم خشکیها زیر آب میرود.
ـ مار میتواند تا نیم ساعت بعد از قطع سرش نیش بزند.
ـ همه سیاره های منظومه شمسی دور محور خود از غرب به شرق میچرخند به جز سیاره ناهید که از شرق به غرب میچرخد.
ـ دانشمندان دریافته اند که مورچه همچون انسان صبح به هنگام بیدار شدن خمیازه میکشند.
ـ
در سال ۸۵۰ ه.ش. در شهر بازل سویس یک مرغ به سبب گذاردن تخم رنگی به طور
رسمی به اعدام محکوم شد زیرا او را شیطانی می دانستند که به شکل مرغ
درآمده است.
ـ تجربه نشان داده است که مرغ با شنیدن موسیقی تخم بزرگتری میگذارد.
ـ ویروس عامل آنفلوآنزا بیش از ۲۰۰ نوع دارد.
ـ هیتلر از مکانهای بسته بسیار وحشت داشت.
ـ انسان بالغ روزانه به هنگام کارهای سخت ممکن است تا ۱۵ لیتر عرق کنند.
ـ وزن کوه یخی متوسط الحجم ۲۰ میلیون تن است.
ـ بیشترین حرف مورد استفاده در انگلیسی E و کمترین آن Q است.A را کشف کردوآن را برای چشم مفید دانست.
ـ مردم فیلیپین به بیش از هزار لهجه سخن میگویند.
ـ زرافه همواره ایستاده وضع حمل می‌کند و نوزادش از فاصله ۱۸۰ سانتیمتری به زمین میافتد.
ـ کره زمین سالانه شاهد بیش از ۵۰ هزار زمین لرزه است.
ـ تا سه هزار سال پبش عمر متوسط مردم مصر ۳۰ سال بود.
ـ قدرت سیب در تحریک دستگاه عصبی از کافئین بیشتر است.
ـ پنگوئن تنها شناگری است که نمیتواند پرواز کند.
ـ دندان انسان چندین برابر از صخره محکمتر و سخت تر است.
ـ ادیسون ۱۰۹۷ اختراع داشته است.
ـ در هر قطره آب ۳۳۰۰ میلیون اتم وجود دارد.
ـ قلب فیل در هر دقیقه ۲۰۰ بار می‌تپد.
ـ تنها موجودی که میتواند به پشت بخوابد انسان است.
ـ ابوعلی سینادرحدود۲۳۸جلدکتاب نوشته است.
ـ ارسطو۲۰۰۰سال پیش ویتامین
ـ وزن جشم زرافه دو برابرمغزآن است.
ـ کره مریخ با سرعت۲۴۰کیلومتردر ساعت به دور خورشید می گردد.
ـ حروف ابجداز الفبای مردم فنیقیه اقتباس شده است.
ـ نخستین تقویم شمسی که شناخته شدتقویم مصریان است.
ـ کرمهای ابریشم در ۵۶ روز۸۶ هزار برابر وزن خود غذا می خورند.
ـ نوعی قورباغه وجود دارد که می‌تواند چندین ماه یخ بزند ودوباره به زندگی طبیعی باز‌گردد.
ـ پژوهشها ثابت کرده است که پشه بیشتر به سراغ کودکان وافراد بور میرود.
ـ هر عنکبوت تار ویژه خود را دارد و هیچگاه دو تار عنکبوت به هم شبیه نیستند.
ـ مجسمه آزادی نیویورک ۲۲۵ تن وزن دارد.
ـ مردم اندونزی به ۳۶۵ زبان صحبت می‌کنند.
ـ تعداد سلولهای بدن انسان ۱۰ برابر آدمهاست.
ـ مینای دندان محکم ترین جسم بدن است.
ـ ۶۴۰ ماهیچه در بدن وجود دارد.
ـ ماهیچه ها پرقدرت ترین جسم بدن هستند.
ـ آرواره ها فشاری به قدرت kg ۲۵۰ را بوجود می‌آورند.
ـ نازکترین پوست بدن ، پوست پلک وکلفت‌ترین پوست بدن را کف پا دارد.
ـ در یک ماه ۲۰ کیلو پوست از بین میرود .
ـ رشد ناخن نصف رشد مو می‌باشد.
ـ میانگین رشد ناخن دست ۴ برابر ناخن پا است.
ـ خون بعضی سخت تنان آبی است.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق ولید میکند.
ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.
ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.
ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.
ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق تولید میکند.
ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.
ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.
ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.
ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.
ـ ارتفاع ابر تا زمین در روز بیشتر از شب است .
ـ مار کبری تنها ماری است که قادر است فیلی را از پا در آورد .
ـ آب تا زمانی که حرکت دارد منجمد نمی‌شود.
ـ خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند که می‌توانند بدون برگشتن اشیاء پشت سر خود را ببینند .
ـ قطب جنوب از طبقات یخ تشکیل شده است وتنها نقطة جهان است که درآن زمین خشکی وجود ندارد.
ـ جنین در شکم مادر گاهی دچار ***که میشود .
ـ کوچکترین استخوان بدن در داخل گوش قرار دارد .
ـ کراوات از نام مردم کراوات گرفته شده است که برای اولین آن را بر گردن آویختند .
ـ غورباقة قابیل با لیس زدن انسان ، او را دچار هذیان گویی میکند .
ـ وطن اصلی اسفناج ایران است و ۱۵۰۰ سال پیش استفاده از آن در دنیا رایج شد .
ـ مورچه تنها موجودی است که در مقایسه با بدنش بزرگترین مغز را دارد .
ـ خودرو در سرعت ۴۰ تا ۵۵ کیلومتر در ساعت کمترین سوخت را مصرف میکند.
ـ متخصصان تغذیه به این نتیجه رسیده اند که ‌ر‌و‌ز‌ه بهترین بهترین رژیم برای کاهش دائمی وزن است .
ـ وزن جگر انسان حدود ۱/۳ کیلوگرم است وبزرگترین غده در بدن است .
ـ خرس بالغ میتواند همچون اسب بدود.
ـ
زنبور عسل برای تولید ۴۰۰ گرم عسل که به دست ما میرسد دست کم ۸۰ هزاربار
از کندو به صحرا میرود که اگر هر بار معادل یک کیلومتر مسافت طی کند برای
به دست آوردن این مقدار عسل باید دو برابر محیط زمین را بپیماید .
ـ
قلب در هر دقیقه ۷/۴ لیتر خون در بدن پمپاژ میکند به این ترتیب در یک روز
حدود ۷۶۰۰ لیتر خون در بدن پمپاژ میشود . اگر شخصی ۷۰ سال عمر کند قلب او
در این مدت در حدود ۱۹۳ میلیون لیتر خون پمپاژ میکند وحدود ۵/۲ میلیارد
بار میزند .

     


:: بازدید از این مطلب : 152
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خانم نصوحی
چهار شنبه 16 مهر 1393
تغییر خارق العاده رنگ‌ها، یکی از زیباترین صحنه‌هایی است که طبیعت هر سال در فصل پاییز به نمایش می گذارد.

:: بازدید از این مطلب : 275
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ کتابخانه علی اکبر(ع) خوش آمدید. آدرس کتابخانه:مبارکه دیزیچه- محله وینچه مسئول کتابخانه:ایمان نصوحی شماره تماس:52457585
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتابخانه علی اکبر(ع) وینچه و آدرس avpl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.